جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×


0
0
625
اطلاعات بیشتر واژه
واژه مویه
معادل ابجد 61
تعداد حروف 4
تلفظ muye
نقش دستوری اسم
ترکیب (اسم مصدر) [پهلوی: muyak]
مختصات (یِ) (اِمص .)
آواشناسی muye
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت‌نامه دهخدا
نمایش تصویر مویه
پخش صوت

مویه . [ مو ی َ / ی ِ ] (اِمص ) اسم از موییدن . اسم مصدر از موییدن . نوحه و گریه و ناله ٔ آهسته با گریه . (یادداشت مؤلف ). گریه و نوحه و زاری . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ). گریه ٔ با نوحه را گویند. (برهان ). گریه و زاری . (صحاح الفرس ). گریه و نوحه . (غیاث ) :
به رویین دژ ارجاسب و کهرم نماند
جز از مویه و درد و ماتم نماند.
فردوسی .
همی بآسمان اندرآمد خروش
ز بس مویه و زاری و درد و جوش .
فردوسی .
ز پوشیده رویان ارجاسب پنج
برفتند با مویه و درد و رنج .
فردوسی .
من از بس ناله چون نالم من از بس مویه چون مویم
سرشک ابر بر لاله بود چون اشک بر رویم .
قریعالدهر (از لغتنامه ٔ اسدی چ اقبال ص 503) .
هر آن مردی که این مویه بخواند
اگر بادل بود بی دل بماند.
(ویس و رامین ).
بدان کشتگان مویه بد چپ و راست
چو دیدند لشکر دگر مویه خاست .
اسدی (گرشاسب نامه ).
مویه گر ناگذران است رهش بگشایید
نای و نوشی که از او هست گذر بازدهید.
خاقانی .
ز بس که تیغ زبان مویه کرد خاقانی
تن چو موی به مویه ز تیغ برهاندیم .
خاقانی .
دید آبله پای دردمندی
بر هر پایی ز مویه بندی .
نظامی (لیلی و مجنون چ امیرکبیر ص 500، چ وحید ص 103).
- از مویه مویی شدن ؛ از گریه و زاری بسیار سخت نزار و زار گردیدن . (از یادداشت مؤلف ).و رجوع به ترکیب از مویه چون موی بودن و از مویه چون مویی شدن در ذیل موی شود.
- بامویه ؛ مویه کنان . در حال موییدن . با گریه و ناله . مویان :
برفتند بامویه برنا و پیر
تن شاه بردند از آن آبگیر.
فردوسی .
برفتند بامویه ایرانیان
بر آن سوک بسته سواران میان .
فردوسی .
چنین گفت بامویه افراسیاب
کز این پس نه آرام جویم نه خواب .
فردوسی .
- به مویه شدن ؛ گریان شدن . نوحه گری آغازیدن . گریه و نوحه سر دادن :
خورشید به مویه شود و روی بپوشد
کآن روی چو خورشید بیارایی عمدا.
مسعودسعد.
- مویه آغاز کردن ؛ شروع به گریه کردن . آغاز کردن به گریه و نوحه :
سر تنگ تابوت را باز کرد
به نوی یکی مویه آغاز کرد.
فردوسی .
به زاری همی مویه آغاز کرد
همی برکشید از جگر آه سرد.
فردوسی .
نگهبان در دخمه را باز کرد
زن پارسا مویه آغاز کرد.
فردوسی .
- مویه درگرفتن ؛ نوحه و گریه سر دادن :
چند صف مویه گران نیز رسیدند مرا
هر زمان مویه به آیین دگر درگیرم .
خاقانی .
- مویه ٔ زارزار کردن ؛ سخت گریستن . به سختی گریه و نوحه کردن :
نهاد آن سر خسته را بر کنار
همی کرد پس مویه ٔ زارزار.
فردوسی .
- مویه ٔ غمگنان ؛ زاری و گریه و نوحه ٔ افسردگان :
سپهدار با خیل او همگنان
گرفت از برش مویه ٔ غمگنان .
اسدی .
|| ناله و زاری . (برهان ). ناله . آه و ناله . شکوه و زاری . (از یادداشت مؤلف ).
تضرع، زاري، گريه، ناله، ندبه، نوحه
hair
شعر، شعرة، مسافة ضئيلة، نسيج من وبر، قماش من الصوف، دقة بالغة
saç
cheveux
haar
cabello
capelli


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


داپ اَپ اولین پلتفرم کش‌بک در ایران
اگه میخوای از خریدهایی که میکنی، پاداش نقدی دریافت کنی داپ اَپ رو نصب کن.

تبلیغات تصویری