جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

hair  |

مویه گر

معنی: مویه گر. [ مو ی َ / ی ِ گ َ ] (ص مرکب ) نوحه و زاری کننده . (ناظم الاطباء). نوحه کننده را گویند. (برهان ). نوحه گر. گریان . مویان .مویه کنان . نائح . نائحه . نالان . نوحه سرا. (یادداشت مؤلف ). هرکس که نوحه و زاری کند و مرثیه بخواند یا نخواند آن را مویه گر گویند. (از آنندراج ) :
همه پیش رستم نهادند سر
پریشان و گریان و هم مویه گر.
فردوسی .
بر آن سان کز ایرانیان سربه سر
نبیند پس از این مگر مویه گر.
فردوسی .
لشکر دشمن او مویه گر و لشکر او
دل پر از خنده و دلها همه پر ناز و بطر.
فرخی .
سپه هرکجا کشته شان بد دگر
همه شب بدند از برش مویه گر.
اسدی .
ای شاد شده بدان که یک چند
چون مویه گران همی گرستم .
ناصرخسرو.
شاید که بوم تا بزیم مویه گر او
گر بود دو سال از غم دل مویه گر من .
امیرمعزی (از آنندراج ).
مویه گر گشته زهره ٔ مطرب
بر جهان و جهانیان مویان .
انوری .
- مویه گر شدن ؛ نوحه گر شدن . گریان شدن .گریه و نوحه کردن :
سرت را جدا کردمی از تنت
شدی مویه گر بر تو پیراهنت .
فردوسی .
گنه کار کردی به یزدان تنت
شود مویه گر بر تو پیراهنت .
فردوسی .
|| پیرزنی که در میان زنان یک یک صفت مرده بشمارد و نوحه کند تا به متابعت آن زنان دیگر نیز نوحه کنند. (آنندراج ). آنکه نوحه گری پیشه دارد:
هر آن مام کو چون تو زاید پسر
کفن دوز خوانیمش و مویه گر.
فردوسی .
چند صف مویه گران نیز رسیدند مرا
هر زمان مویه به آیین دگر درگیرم .
خاقانی .
مویه گر بنشاندمی بر خاک و خود بنشستمی
دست و کلکش را به لفظ مادحان بستودمی .
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 443).
اشک اگر مایه گران کرد بر مویه گران
وام اشک از صدف جان به گهر بازدهید.
خاقانی .
پای ناخوانده رسید و نفر مویه گران
وارشیداه کنان راه نفر بگشایید.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 161).
هم بمویید هم از مویه گران درخواهید
که بجز مویه گر خاص نشایید همه .
خاقانی .
بازپرسید تا مناقب او
مویه گر بر چه راه می گوید.
خاقانی .
به جائی ساز مطرب برکشد ساز
به جایی مویه گر بردارد آواز.
نظامی .
برخیز مویه گر که نداری دم مسیح
این صوت جانگداز شنیدن چه فایده .
بابافغانی (از فرهنگ جهانگیری ).
و رجوع به نوحه گر و مویه شود.
... ادامه
525 | 0
مترادف: نوحه گر، نالنده، زاري كننده
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 281
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
hair
عربی
شعر | شعرة , مسافة ضئيلة , نسيج من وبر , قماش من الصوف , دقة بالغة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "مویه‌گر" در زبان فارسی به معنای فردی است که مویه می‌کند یا به عزاداری می‌پردازد. بررسی قواعد و نگارش این کلمه به چند نکته زیر مربوط می‌شود:

  1. تلفظ و نگارش: این کلمه از دو بخش "مویه" و "گر" تشکیل شده است. "مویه" به معنای ناله و گریه کردن است و پسوند "-گر" به افرادی اطلاق می‌شود که عمل خاصی را انجام می‌دهند. بنابراین، مویه‌گر به معنای کسی است که مویه می‌کند.

  2. همزه: در نوشتن این کلمه، باید دقت کنیم که کلمه به صورت صحیح نوشته شود. همزه در واژه "مویه" باید حفظ شود.

  3. فاصله‌گذاری: در نگارش کلمات مرکب، فاصله‌گذاری صحیح اهمیت دارد. در اینجا "مویه‌گر" به هم متصل شده است و نیازی به فاصله نیست.

  4. استفاده‌ی مناسب: این کلمه در متون ادبی، اشعار و نوشته‌های مربوط به عزاداری و مرثیه‌سرایی به کار می‌رود، بنابراین باید در جای مناسب و با دقت به مفاهیم آن استفاده شود.

  5. املا: املای صحیح این کلمه "مویه‌گر" است. باید توجه داشت که اگر به صورت "مویه گر" (با فاصله) نوشته شود، نادرست است.

لذا کلمه "مویه‌گر" باید با رعایت همه نکات فوق نگاشته شود.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری