جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

me(a)yyet
dead  |

میت

معنی: میت . [ م َی ْ ی ِ ] (ع ص ) مرده .ج ، اموات ، موتی ، میتون . (منتهی الارب ). مَیْت . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (یادداشت مؤلف ) (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ص 97). به معنی مرده و میت در اصل میوة بر وزن فیعل بود پس واو را به یاء بدل کرده ادغام نمودند و گاهی تخفیف کرده مَیت می گویند. در این مذکرو مؤنث برابر است . (غیاث ) (آنندراج ). ج ، اموات ، مَوتی ̍، مَیِّتون ، مَیتون . (منتهی الارب ) : صلی اﷲ علیه حیاً و میتاً. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 300).
همه دانند استعداد هر شیی ٔ
به معنی و به صورت میت و حی .
ناصرخسرو.
کرمت میت را چون دم صور
زنده گرداند، کلکت به صریر.
سوزنی .
- زیبق المیت ؛ سیماب کشته . جیوه ٔ مرده . (از یادداشت مؤلف ).
- نماز میت ؛ نمازی که بر مرده گزارند. رجوع به ذیل صلاة شود.
- امثال :
مثل میت . (امثال و حکم دهخدا)؛ بیحرکت و بی اراده .
|| میرنده که هنوز نمرده . (منتهی الارب ). گفته اند مَیِّت آن که خواهد مرد و میرنده مَیت آن که مرده باشد. (ناظم الاطباء). مایت . میرنده ؛ قوله تعالی : انک میت و انهم میتون . (قرآن 30/39) (یادداشت مؤلف ). || لاشه . (ناظم الاطباء). جنازه . (یادداشت مؤلف ).
... ادامه
1188 | 0
مترادف: 1-صفت 2- جسد، ميته، نعش
متضاد: جاندار، حي، زنده 1- متوفا، مرده، درگذشته
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم، صفت) [عربی: مَیّت، جمع: اموات و موتی]
مختصات: (مَ یِّ) [ ع . ] (ص .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: meyyet
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 450
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
dead
ترکی
ölü
فرانسوی
mort
آلمانی
tot
اسپانیایی
muerto
ایتالیایی
morto
عربی
الميت | متوفى , المرحوم , ممات , ميت , موتاني , فاقد للحي , علي طول , مفلس تماما , مستو تماما
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه «میت» در زبان فارسی به معنای جسد یا مرده است و با توجه به کاربرد و مفهوم آن، قواعد خاصی دارد:

  1. نحوه نوشته شدن: کلمه «میت» باید به صورت صحیح و با توجه به املای درست نوشته شود. املای صحیح آن «میت» است.

  2. کاربرد در جملات:

    • «میت» معمولاً به عنوان اسم استفاده می‌شود.
    • به عنوان مثال: «میت در سردخانه نگهداری می‌شود.»
  3. نکته‌های نگارشی:

    • در زمان نگارش متون رسمی و ادبی، باید توجه داشت که از کلمه «میت» در Context مناسب استفاده شود.
    • از به کار بردن این واژه در متن‌های مبتذل یا غیرمناسب خودداری کنید.
  4. جدا نویسی و وصل نویسی:

    • کلمه «میت» نیازی به جدا نویسی یا وصل نویسی ندارد و به تنهایی معنا دارد.
  5. ترکیب با واژه‌های دیگر:
    • می‌توان این واژه را در ترکیب با دیگر واژه‌ها نیز به کار برد: مانند «میت شناسی» یا «میت قبر» و...

امیدوارم این اطلاعات به شما کمک کند! اگر سوال دیگری دارید، خوشحال می‌شوم پاسخ دهم.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

۱. در مراسم تدفین، خانواده و دوستان دور میت gathered شدند تا یاد او را گرامی بدارند.
۲. به یاد میت، شمعی روشن کردیم و لحظاتی را به یادش سکوت کردیم.
۳. میت در یک تصادف ناگوار جان خود را از دست داد و جامعه را در شوک فرو برد.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری