جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

host  |

میزبانی

معنی: میزبانی . (حامص مرکب ) صفت و حالت میزبان . مهمانداری و پذیرایی از مهمان . (ناظم الاطباء). مهمانداری . (آنندراج ). خدمت مهمان کردن و مهمان داری نمودن و مهمانی باشد. (برهان ). شاید مخفف میزدبانی . (از یادداشت مؤلف ). میهمان نوازی :
که این میزبانی ترا بردهد
چو افزون کنی گنج و گوهر دهد.
فردوسی .
سپاه و رعیت نیابند فرصت
به شغل دگر کردن از میزبانی .
فرخی .
قاید را گفت : دی و دوش میزبانی بوده ؟ گفت آری گفت مگر گوشت نیافته بودی و نقل که مرا و کدخدایم را بخوردی . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 327). باغ نزدیک بود به شهر و میزبانی مظفر علی میکائیل در آنجا شد. (تاریخ بیهقی ص 246).
رفتند برون به میزبانی
از راه وفا و مهربانی .
نظامی .
- میزبانی کردن ؛ پذیرایی از مهمان نمودن . (ناظم الاطباء). پذیرایی و مهمان نوازی کردن . (از یادداشت مؤلف ). اقتراء. (منتهی الارب ) :
گر امشب مرا میزبانی کنی
هشیواری و مرزبانی کنی .
فردوسی .
کسی کو کند میزبانی کسی را
نباید که بگریزد از میهمانی .
منوچهری .
بیندیش از آن روز کاندرمظالم
بتوزیع کردی مرا میزبانی .
منوچهری .
و خواجه عبدالرزاق حسن به میمند میزبانی کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 528). سبب پیش نیامدن آن بود که بسزا میزبانی و خدمت نتوانستند کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 459).
خوش باد شب کسی که او را
کرده ست زمانه میزبانی .
ناصرخسرو.
مددی دهم ز فیضت که به ذوق آن حلاوت
کنم اهل معرفت را همه ساله میزبانی .
نظامی .
|| خانه داری . (ناظم الاطباء).
... ادامه
423 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: mizbAni
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 120
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
host | hostess
ترکی
ev sahibi
فرانسوی
hôte
آلمانی
gastgeber
اسپانیایی
anfitrión
ایتالیایی
ospite
عربی
مضيف | حشد , جمهرة , جمهور , كثرة , مدير الفندق , خبز القربان المقدس , استضاف , أضاف , نزل بضيافته , يستضيف
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "میزبانی" در زبان فارسی به معنای پذیرایی و خدمت به مهمانان استفاده می‌شود و در زمینه‌های مختلف مانند مهمان‌نوازی، جشنواره‌ها، و کنفرانس‌ها به کار می‌رود. در ادامه به قواعد زبان و نگارش مربوط به این کلمه اشاره می‌کنیم:

  1. جایگاه کلمه: "میزبانی" به عنوان اسم، معمولاً در جمله به عنوان فاعل یا مفعول استفاده می‌شود. مثلاً:

    • فاعل: میزبانی موفق از مهمانان بر عهده‌ی او بود.
    • مفعول: او میزبانی مهمانان را بر عهده گرفت.
  2. صرف و نحوه استفاده: این کلمه به صورت مصدر نیز استفاده می‌شود، مثلاً:

    • "او مهارت‌های میزبانی را آموخته است."
  3. نحوه ترکیب: "میزبانی" می‌تواند با دیگر واژه‌ها ترکیب شود تا عبارات جدیدی ایجاد کند، مثلاً:

    • میزبانی الکترونیکی
    • میزبانی رویداد
  4. نوشتار صحیح: توجه داشته باشید که این کلمه به صورت "میزبانی" و با حرف "ی" در انتها نوشته می‌شود و از هر گونه اشتباه املایی باید پرهیز شود.

  5. نگارش رسمی: در نگارش رسمی و اکادمیک، بهتر است از این کلمه در موقعیت‌های مناسب استفاده شود و از بار معنایی آن آگاهی داشته باشید. برای مثال، وقتی از میزبانی در یک کنفرانس صحبت می‌کنید، می‌توانید این کلمه را به صورت دقیق و درست در جمله به کار ببرید.

با رعایت این نکات، می‌توانید استفاده درستی از کلمه "میزبانی" در زبان فارسی داشته باشید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او با مهارت و صمیمیت میزبانی مهمانان جشن تولدش را بر عهده گرفت.
  2. میزبانی از خارجی‌ها در این کنفرانس فرصتی برای تبادل فرهنگی فراهم می‌کند.
  3. مهارت‌های میزبانی قوی می‌تواند به ایجاد ارتباطات مؤثر در محیط‌های اجتماعی کمک کند.

واژگان مرتبط: میزبان، سپاه، صاحبخانه، ازدحام، مهمان دار، خانه دار، زن مهماندار، زن میزبان، بانوی صاحبخانه

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری