جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mive
fruit  |

میوه

معنی: میوه . [ می وَ / وِ ] (اِ) بار و ثمر و هر محصولی از نباتات که از عقب گل و شکوفه برآمده و حاوی تخم می باشد. (ناظم الاطباء). ثمرة. ثَمار. بار. بر. حاصل . قطف . با دادن و خوردن و چیدن صرف شود. (یادداشت مؤلف ). به کسر و فتح اول هر دو آمده . (غیاث ). صاحب آنندراج گوید: بر هر میوه از خربزه و هندوانه و انارو انجیر و لیمو و نارنج اطلاق شود و خانه رس و نیم رس و گلوسوز و از شاخ کنده از صفات اوست و با لفظ افشاندن و خوردن و گزیدن . مستعمل . (از آنندراج ). فاکه . (دهار). فکهه . (منتهی الارب ) (دهار) (یادداشت مؤلف ) (ترجمان القرآن ). ثمره . ثمر. (منتهی الارب ) (دهار) ترجمان القرآن ) (یادداشت مؤلف ) (نصاب الصبیان ) :
پر از میوه کن خانه را تا به در
پر از دانه کن خنبه را تا به سر.
ابوشکور بلخی .
همان میوه ٔ تلخت آرد پدید
از او چرب و شیرین نخواهی مزید.
فردوسی .
از آن پیش کاین کارها شد بسیج
نبد خوردنیها جز از میوه هیچ .
فردوسی .
بدیشان چنین گفت کاین سبزجای
پر ازمیوه و مردم و چارپای ...
فردوسی .
توان دانست که میوه بر هرچه جمله آید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 393).
تن ما چو میوه ست و او میوه دار
بچینند یک روز میوه ز دار.
اسدی .
میوه ٔ او را نه هیچ بوی و نه رنگ است
جامه ٔ او را نه هیچ پود و نه تار است .
ناصرخسرو.
هر آن میوه که نبود طعم و بویش
نباشد باغبان در جستجویش .
ناصرخسرو.
هزاران میوه رنگارنگ و لونالون و گوناگون
نگویی تا نهان او را که در شاخ شجر دارد.
ناصرخسرو.
میوه در خواب روزی است از شاه
لیک نه اندر زمان کاندرگاه .
سنائی .
میوه ٔ شاخ فریبرز فلک
هم به باغ ملک آبا دیده ام .
خاقانی .
میوه ٔ دولت منوچهر است
اخستان افسر کیان ملوک .
خاقانی .
در بوستان عهد شنیدم که میوه هاست
جستم به چند سال و گیایی نیافتم .
خاقانی .
چو کردی درخت از پی میوه پست
جز آن میوه دیگر نیاید به دست .
امیرخسرو دهلوی .
همی میوه ز میوه رنگ گیرد
ز خوبان خوبرو خوبی پذیرد.
جامی .
ز میخوش گزکها در این انجمن
نمایان شده میوه زار چمن .
ملاطغرا (از آنندراج ).
- میوه ٔ جان ؛ کنایه از فرزند است .
- میوه ٔ دل ؛ فرزند. (ناظم الاطباء). فرزند را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). کنایه از فرزند دلبند باشد. (برهان ) :
کو آن شکوفه ٔ طرب و میوه ٔ دلم
اکنون که پر طلسم شکوفه ست میوه دار.
خاقانی .
قرةالعین من آن میوه ٔ دل یادش باد
که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد.
حافظ.
- || معشوق را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ).
- || شعر و سخن . (ناظم الاطباء). به معنی شعر و سخن نیز آمده . (انجمن آرا) (آنندراج ). شعر و سخن را نیز گویند. (برهان ) :
ای میوه ٔ دل من ، لابل دل
ای آرزوی جانم ، لابل جان .
فرخی (از انجمن آرا).
- میوه ٔ عمر ؛ کنایه از فرزند :
دریغ میوه ٔعمرم رشید کز سرپای
به بیست سال برآمد به یک نفس بگذشت .
خاقانی .
- امثال :
میوه از درخت بید نباید جست . (امثال و حکم دهخدا).
|| اهالی تبرستان بخصوصه امرود را میوه گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). || نقل . نقل شراب . (زمخشری ). مزه ٔ شراب . || حاصل . نتیجه . بهر. بهره . (یادداشت لغت نامه ).
... ادامه
1697 | 0
مترادف: 1- بار، بر، ثمر، فاكهه، محصول 2- ثمره، حاصل، نتيجه
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [پهلوی: mivak]
مختصات: (وِ) (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: mive
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 61
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
fruit | fruitage
ترکی
meyve
فرانسوی
fruit
آلمانی
obst
اسپانیایی
fruta
ایتالیایی
frutta
عربی
فاكهة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

در زبان فارسی، کلمه "میوه" به صورت زیر قابل بررسی است:

۱. تعریف:

میوه به معنای بخش خوراکی و فراورده گیاهان است، که معمولاً شیرین یا ترش است و به عنوان غذا مصرف می‌شود.

۲. استفاده در جملات:

  • نقش کلمه: "میوه" معمولاً به عنوان اسم و موضوع جمله به کار می‌رود.
    • مثال: "میوه‌ها برای سلامتی مفید هستند."

۳. جمع:

جمع "میوه" به صورت "میوه‌ها" (به کسر م) صرف می‌شود.

  • مثال: "در فصل بهار، میوه‌ها بسیار تازه و خوشمزه هستند."

۴. به کارگیری صفات:

می‌توان برای توصیف میوه از صفات مختلف استفاده کرد.

  • مثال: "میوه‌های خوشمزه، رنگارنگ و تازه."

۵. نگارش:

  • در نوشتار فارسی، کلمه "میوه" در جمله‌ها باید با رعایت قواعد نگارشی درست به کار رود.
  • استفاده از فاصله مناسب قبل و بعد از علامت‌های نگارشی مانند ویرگول و نقطه.

۶. توجه به اعراب و تلفظ:

در برخی موارد ممکن است لازم باشد در نکاتی مانند اعراب‌گذاری تأمل شود، مثلاً "میوه" معمولاً بدون اعراب و به صورت ساده تلفظ می‌شود.

۷. نکات اضافی:

  • در محاوره و نوشتار ادبی، ممکن است تنوعی در نوع میوه‌ها (شیرین، ترش، تابستانی، زمستانی) مشاهده شود که می‌تواند به جذابیت متن اضافه کند.

این نکات به شما کمک می‌کند تا در نوشتار و گفتار خود از کلمه "میوه" به درستی استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. میوه‌های تازه و رنگارنگ می‌توانند انرژی‌زا باشند و سلامتی را افزایش دهند.
  2. در تابستان، میوه‌هایی مانند هندوانه و خربزه محبوبیت بیشتری پیدا می‌کنند.
  3. من هر روز یک عدد میوه تازه به عنوان میان‌وعده انتخاب می‌کنم.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری