جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

un-  |

نا

معنی: نا. (پیشوند) حرف نفی است بر مشتقات و صفات که کنایه از اسم فاعل و اسم مفعول است داخل میگردد. (غیاث ). بر کلمه درآید که محمول باشد بر منفی بطریق مواطات چنانکه دردمند و هوشیار که نادردمند و ناهوشیار خوانند. (آنندراج ). از ادات نفی و سلب است ، اوستائی na، هندی باستان na... کردی na و آن برای ترکیب صفات منفی ، در اول اسم و صفت درآید: ناامید، نابکار، ناخوب ، ناچران ، نابسود. (حاشیه ٔ برهان چ معین ص 2086). حرف نفی و سلب است و به اول فعل و مصدر و حاصل مصدر و اسم و صفات درآید. این حرف چون بر کلمه ای درآید، حروفی چون «ا» و «ه » و گاهی کلمه ٔ دوم در مرکبات از آخر کلمه ٔ مرکب حذف میشود:ناشخود، ناشخوده . ناشکیب ، ناشکیبا. نارسید، نارسیده . نابرید، نابریده . ناارز، ناارزنده . ناامید، ناامیدوار. ناباک ، ناباک دار. و نابسود، نابکار، ناپاکزاد، ناپسند، نابود، ناتوان ، ناچار، ناچرید، ناساز، ناسپاس ، ناسزا. ناشناس ، ناکام . نامراد، ناهمال ، نایافت . (یادداشت مؤلف ). ناکرده پدرود. ناچار. ناپدید. نانشسته . نازاد. ناتوان . ناسزا. نااهل . ناپیدا. ناپایدار.نادان . نامهربان . ناخرسند. نادوستداری :
مرا او بود هم نوح و هم ابراهیم و دیگر کس
همه کنعان نااهلند یا نمرود کنعانی .
خاقانی .
یار ناپایدار دوست مدار
دوستی را نشاید این غدار.
سعدی (گلستان ).
دیو پیش تست پیدا زو حذر بایدت کرد
چند نالی تو چو دیوانه ز دیو ناپدید.
ناصرخسرو.
حمله مان پیدا و ناپیداست باد
جان فدای آن که ناپیداست باد.
مولوی .
از فقر ساز گلشکر عیش بدگوار
وز فاقه خواه مهر تب جان ناتوان .
خاقانی .
اگر بازگردی ز راه ستور
شود بید تو عود ناچار و چار.
ناصرخسرو.
ایستادن نیست بر یک مطلبم در هیچ حال
بر نمی آیم به میل طبع ناخرسند خویش .
وحشی .
اگر روزی بدانش در فزودی
ز نادان تنگ روزی تر نبودی
بنادانان چنان روزی رساند
که صد دانا در آن حیران بماند.
سعدی .
من و با دوستان نادوستداری
تو مخلص را از این دونان شماری .
ایرج .
گاو نازاد گشت زاینده
آب در جویها فزاینده .
نظامی .
نانم نداد چرخ ندانم چه موجبست
ای چرخ ناسزا نبدم من سزای نان .
خاقانی .
بشد یار و مرا ناکرده پدرود
چه این پند و چه پولی [ :پلی ] ز آن سر رود.
(ویس و رامین ).
حال بیماران خود هرگز نمی پرسد چرا
وحشی این حال از مه نامهربان خود بپرس .
وحشی .
بسته بر حضرت تو راه خیال
بر درت نانشسته گرد زوال .
نظامی .
|| صورت دیگری از «نیا»ست . (یادداشت مؤلف ).نارمیدن . نافریدن . نامرزیدن . ناسودن . ناید. نارد. نافرید :
گر مرا باشد ز دیدار تو سود
مرترا ناید ز دیدارم زیان .
قطران .
گفتا که از این گرستن دور و دراز
من رفتم و آن رفته دگر ناید باز.
قطران .
زمانه رخ بقطران شسته وز رفتن برآسوده
که گفتی نافریدستش خدای فرد فردائی .
ناصرخسرو.
با خاطر منور روشن تر از قمر
ناید بهیچ کار مقر قمر مرا.
ناصرخسرو.
بوالفرج شرم نایدت که ز خبث
در چنین حبس و بندم افکندی .
مسعودسعد.
ز رنج و ضعف بدان جایگه رسید تنم
که راست ناید اگر در خطاب گویم من .
مسعودسعد.
برنامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن .
خیام .
جهان پیر چو من یک جوان برون نارد
بلند همت و بسیار فضل و اندک سال .
ازرقی .
چون دسترس نماند مرا لشکری شدم
دنیا به دست نامد ودین رفت بر سری .
فخرالدین خالد مروزی .
شیر بی یال و دم و اشکم که دید
اینچنین شیری خدا هم نافرید.
مولوی .
نازردنی ، نیازردنی :
بپرهیز از هر چه ناکردنیست
میازار آن را که نازردنیست .
فردوسی .
... ادامه
556 | 0
مترادف: 1- تاب توان رمق قوت، قوه 2- شهنا، ناي، ني 3- حلقوم 4- دم، رطوبت
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (پیشوند)
مختصات: (پش .)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: nA
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 51
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
un- | not
ترکی
hayir
فرانسوی
non
آلمانی
nein
اسپانیایی
no
ایتالیایی
no
عربی
غير | لا , بعكس , بادئة , الأمم المتحدة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "نا" در زبان فارسی می‌تواند به عنوان یک پیشوند و همچنین به عنوان یک واژه مستقل مورد استفاده قرار بگیرد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنم:

۱. به‌عنوان پیشوند:

  • معنی منفی: "نا" به عنوان پیشوند در واژگان مختلف به معنای "غیر" یا "نا" به کار می‌رود. مثلاً:

    • ناپسند (غیرپسند)
    • ناتمام (غیرتمام)
  • نکته نگارشی:
    • هنگامی که "نا" به عنوان پیشوند به کار می‌رود، باید به واژه‌ای که به آن الحاق می‌شود توجه داشت و آن را به درستی وصل کرد. در نگارش فارسی، باید بین "نا" و واژه اصلی فاصله نگذارید.

۲. به‌عنوان واژه مستقل:

  • تقلیل: "نا" می‌تواند به صورت مستقل به معنای "ناآگاه" یا "بدون" نیز به کار رود. به عنوان مثال:
    • ناامید (بدون امید)

۳. ترکیبات خاص:

  • ترکیب با دیگر پیشوندها: در برخی موارد، "نا" می‌تواند با دیگر پیشوندها ترکیب شود، اما نکاتی در استفاده و فاصله‌گذاری واژگان مطرح است.
    • مثال: ناگهان (به هیچ عنوان نباید به "نا" و "گهان" فاصله قرار داده شود)

۴. نگارش صحیح:

  • در همه موارد، رعایت املای صحیح و اتصال "نا" به واژه بعدی بسیار مهم است و باید از مشخص کردن فاصله پرهیز شود.

۵. مثال‌های کاربردی:

  • نادم (پشیمان)
  • ناکامی (عدم موفقیت)

استفاده صحیح از "نا" بسیار مهم است تا معنی ناخواسته و یا نادرست در جمله به وجود نیاید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. نا امیدی در زندگی نمی‌تواند موانع را از پیش روی ما بردارد، بلکه باید با امید و تلاش به جلو برویم.
  2. او ناگهان متوجه شد که بهترین راه برای رسیدن به هدفش، همکاری با دیگران است.
  3. ناخواسته به خاطر اهمال کاری‌اش، زمان را از دست داد و نتوانست در آزمون شرکت کند.

واژگان مرتبط: غیر، عدم، لا، نه

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری