جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: ناب .(ع اِ) دندان نشتر. (منتهی الارب ). چهار دندان نیش سبع و بهایم و چهار دندان بزرگ حیوانات باشد. (برهان قاطع). دندان نیشتر. (مهذب الاسماء). السن الذّی خلف الرباعیة، مؤنث . ج ، اَنیُب ، انیاب ، نُیوب ، اناییب . یقال فی المجاز: «عضته ُ انیاب ُ الدهر و نیوبه ». (اقرب الموارد). دندان نیش . (نظام ). آن دندان پیشین از انسان که پس از رباعیات می باشد و به فارسی نیشتر گویند... جج ، انابیب . (ناظم الاطباء). دندان بزرگ مار و فیل . دندان پیش گراز. (اوبهی ). دندان بزرگ فیل و گراز.(معیار جمالی ). دندان نشتر سباع که آن را به فارسی دندان یشک گویند. (غیاث ). دندان سگ . دندان گزنده . نیش . دندان جلو بزرگ فیل که آلت جنگ اوست : کرده ز بهر ستم و جور جنگ چنگ چو نشپیل و چو شمشیر ناب . ناصرخسرو. ناب و چنگی که گربگان دارند موش را خود برقص نگذارند. سنائی . تا همی گربه ناب دارد و چنگ موش را چیست به زخانه ٔ تنگ . سنائی . برکند از دهان یوز به قهر کلبتین دو شاخ آهو، ناب . سوزنی . به انصاف او شاخ آهو بره ز شیرژیان برکند چنگ و ناب . سوزنی . ناگرفته در او کند بریان خوک بچگان نابرآمده ناب . سوزنی . از حادثه سوزم که برآوردز من دود وز نائبه نالم که فرو برد به من ناب . خاقانی . چون ماهی ارچه کنده زبانند پیش من چون مار در قفا همه زهر است نابشان . خاقانی . از شغب هر پلنگ شیر قضا بسته دم وز فزع هر نهنگ حوت فلک ریخت ناب . خاقانی . بموش ریزه بر و گربه ٔ خیانتگر که این هژبر به جنگ است و آن پلنگ به ناب . خاقانی . فیلی که معظم اقبال بود به قوت ناب باب آن حصار بیرون آورد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 405). آن یکی چشمش بکندی از خراب و آن دگر گوشش دریدی هم به ناب . مولوی . بي آميغ، بي آميزش، بي غش، پاك، خالص، سره، صافي، صاف، صراح، محض، مروق، ويژه ناسره pure, unalloyed, limpid, fang, lean نقي saf pur rein puro puro پاک، تمیز، اصیل، بدون الیاژ، غیر مخلوط، زلال، روشن، نیش، دندان ناب، دندان انیاب
... ادامه
919|0
مترادف:بي آميغ، بي آميزش، بي غش، پاك، خالص، سره، صافي، صاف، صراح، محض، مروق، ويژه
کلمه "ناب" در زبان فارسی به معنای خالص، بهترین، و بینقص استفاده میشود و در جملات مختلف میتواند با توجه به زمینه معنایی متفاوتی داشته باشد. در نگارش صحیح این کلمه، باید به نکات زیر توجه کنید:
نوشتار صحیح: کلمه "ناب" همیشه باید به همان صورت نوشته شود و از اشتباهات املایی مانند "ناب" به "نابا" یا "نوب" پرهیز شود.
جایگاه در جمله: این کلمه میتواند به عنوان صفت برای توصیف اسمها استفاده شود. مثلاً: "شراب ناب"، "شعر ناب"، یا "فرد ناب".
استفاده در مقالات و متون ادبی: در متون ادبی و ادبیات، "ناب" معمولاً برای توصیف عناصر مثبت و با کیفیت بالا به کار میرود و میتوان از آن به عنوان یک صفت با ارزش استفاده کرد.
نکات نگارشی:
اگر "ناب" در جمله به صورت توصیفی استفاده شود، باید به نحوی نوشته شود که ارتباط معنایی با اسم دیگری داشته باشد. به عنوان مثال: "نابترین تجربه زندگیام".
توجه به تناسب صفت و اسم: برای مثال "فرد ناب" به درستی نشان دهنده کیفیت برتر فرد است.
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و به زیبایی از کلمه "ناب" در نوشتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او در یک باغ ناب گلهای رنگارنگ قدم میزد و از عطر آنها لذت میبرد.
این کتاب حاوی افکار ناب و عمیق درباره زندگی و انسانیت است.
هنر ناب او را به عنوان یک هنرمند برجسته در جامعه معرفی کرد.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: پاک، تمیز، اصیل، بدون الیاژ، غیر مخلوط، زلال، روشن، نیش، دندان ناب، دندان انیاب
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر