جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

nāpāydār
unstable  |

ناپایدار

معنی: ناپایدار. (نف مرکب ) فانی . هلاک شونده . (آنندراج ). فانی . (ناظم الاطباء). بی دوام . گذران . ناپاینده . گذرنده . که دائمی و باقی و همیشگی نیست :
اگر شهریاری و گر پیشکار
تو ناپایداری و او [ جهان ] پایدار.
فردوسی .
به گیتی نمانده ست از او یادگار
مگر این سخنهای ناپایدار.
فردوسی .
نه پنجه سال اگر پنجه هزار است
سرش بر نه که هم ناپایدار است .
نظامی .
روزگار و هر چه در وی هست بس ناپایدار است
ای شب هجران تو پنداری برون از روزگاری .
داوری مازندرانی .
به ندای ارجعی از این سراچه ٔ ناپایدار به دارالقرار ابرار خرامید. (وصاف ص 10). || بی قرار. بی ثبات . (ناظم الاطباء). متغیر. گردان . که بر یک حال نماند :
کدام است خوشتر ورا روزگار
از این برشده چرخ ناپایدار.
فردوسی .
چو برگردد این چرخ ناپایدار
ازو نام نیکو بود یادگار.
فردوسی .
ستاره شمر گفت کای شهریار
از این گردش چرخ ناپایدار.
فردوسی .
زمانه چنین است ناپایدار
گه این راست دشمن گه آن راست یار.
اسدی .
و بیقین واثق شد که متاع دنیا غرور است و مزخرفات و مموهات او خیال ناپایدار. (سندبادنامه ص 32). و زمان اتصال چون کبریت احمر ناپایدار. (سندبادنامه ص 103). || نااستوار. متردد. (ناظم الاطباء). غیرمستقیم . بی اعتبار. که ثبات و بقائی ندارد. که قابل اعتماد نیست . که اطمینان را نشاید. بی اساس . که قائم و قویم نیست . که مقاوم و پایدار نیست :
ببینید کاین چرخ ناپایدار
نه پرورده داند نه پروردگار.
فردوسی .
احسان تو ناپایدار
ای سر به سر عیب و عوار.
ناصرخسرو.
جهان آینه است و در او هر چه بینی
خیال است ناپایدار و مزور.
ناصرخسرو.
بر این سرسری پول [ پُل ] ناپایدار
چگونه توان کرد پای استوار.
نظامی .
یار ناپایدار دوست مدار
دوستی را نشاید این غدار.
سعدی .
چنین است گردیدن روزگار
سبک سیر و بدعهد و ناپایدار.
سعدی (بوستان ).
زهی زمانه ٔ ناپایدار عهدشکن
چه دوستی است که با دوستان نمی پائی .
سعدی .
... ادامه
468 | 0
مترادف: 1- بي ثبات، تغييرپذير، فاني، گذرا، متزلزل، متغير 2- مذبذب، هرهري مسلك
متضاد: پايدار
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت فاعلی)
مختصات:
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: nApAydAr
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 269
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
unstable | astable , labile , ramshackle , evanescent , transitory , astatic , changeable , fugacious , impermanent , mutable , transient , vacillatory
ترکی
dengesiz
فرانسوی
instable
آلمانی
instabil
اسپانیایی
inestable
ایتالیایی
instabile
عربی
غير مستقر | متقلب , متزعزع , متداع , متحول , مزعزع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "ناپایدار" در زبان فارسی ترکیبی است که از پیشوند "نا-" و واژه "پایدار" تشکیل شده است. در اینجا چند نکته درباره‌ی قواعد و نگارش این کلمه به‌طور کلی آورده شده است:

  1. ترکیب واژگانی:

    • "نا-" به‌عنوان پیشوند منفی و "پایدار" به معنای استحکام و ثبات به کار رفته است. به‌طور کلی "ناپایدار" به معنای عدم پایایی یا عدم ثبات است.
  2. نحوه نوشتن:

    • این کلمه باید به شکل واحد و بی‌فاصله نوشته شود: "ناپایدار"، نه "نا پایدار".
  3. گرامر:

    • "ناپایدار" می‌تواند به‌عنوان صفت به کار برود و معمولاً برای توصیف وضعیت‌هایی که ثبات ندارند، به کار می‌رود (مانند ناپایداری سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ...).
  4. استفاده در جملات:

    • این کلمه معمولاً در جملات ترکیبی و توصیفی به کار می‌رود، به‌عنوان مثال: "شرایط اقتصادی کشور ناپایدار است."
  5. هم‌خانواده‌ها:
    • واژه "پایدار" نیز دارای هم‌خانواده‌هایی مانند "پایداری" و "پایدارانه" است که در بعضی از متون به کار می‌روند.

چنانچه سوال خاص‌تری درباره‌ی استفاده یا قواعد نگارش این کلمه دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. شرایط اقتصادی کشور به دلیل ناپایدار بودن بازار جهانی، نگران کننده است.
  2. روابط بین دو کشور به دلیل مسائل سیاسی ناپایدار شده و نیاز به دیپلماسی دارد.
  3. تغییرات شگرف آب و هوا باعث ناپایدار شدن زیست‌بوم‌های طبیعی گردیده است.

واژگان مرتبط: بی ثبات، متزلزل، نا پایدار، نااستوار، لرزان، ناپایا، لکنتی، شل، محو شونده، فانی، زود گذر، سپنج، بی بقا، بی تعادل، متغیر، تغییر پذیر، تعویض پذیر، دگرگون شدنی، دگرگون پذیر، بی دوام، زودریز، اواره، فرار، موقتی، موقت، قابل تغییر، گذرا، کوتاه، تند، نوسانی، جنبان، مردد، مشکوک

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری