جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: ناخدا. [ خ ُ ] (اِ مرکب )صاحب و خداوند ناو که کنایه از کشتی و جهاز است . (برهان قاطع). خداوند کشتی و جهاز. (ناظم الاطباء). خداوند کشتی را گویند و آن در اصل ناو خدای است . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). خداوند و مالک کشتی . (از فرهنگ نظام ). || مجازاً راننده ٔ کشتی . (فرهنگ نظام ). و ملاح و فرمانده ٔ کشتی . کشتیبان . ناخفراه . (ناظم الاطباء). رئیس ملاحان در یک کشتی . ملاح . کشتیبان . کشتی کش . بزرگ کشتی . ربان . مهتر ملاحان : سیاهان براندند کشتی چو دود که آن ناخدا ناخداترس بود. سعدی . کشتی شکستگان را هر موج ناخدائی است . صائب . ناخدا را خضر راهی نیست جز انجم امید کرد اشک آخر به کویش رهنمایی ها مرا. امید همدانی . مائیم که در بحر فنائیم همه در کشتی عمر ناخدائیم همه . حیاتی کاشی . بتا دیشب در آن کشتی که بردی بر ((مدا)) ما را نمیدانم خدامی بردمان یا ناخدا ما را. عشقی (دیوان ص 261). کشتی شکست و مردم کشتی فنا شدند ای ناخدا جواب خدا را چه میدهی . ؟ - امثال : خدا کشتی آنجا که خواهدبرد وگر ناخدا جامه بر تن درد. در کشتی نشستن و با ناخدا جنگیدن . ما خدا داریم ما را ناخدا در کار نیست . 1- دريانورد، كاپيتان، كشتيبان، ملاح
2- ناخداباور captain, commodore, shipmaster قبطان، نقيب، ربان، قائد الطائرة، زعيم، رئيس فريق، قائد المنتخب kaptan le capitaine der kapitän el capitán il capitano سروان، افسر فرمانده دریایی، شراعبان، رئيس کشتی
قبطان|نقيب , ربان , قائد الطائرة , زعيم , رئيس فريق , قائد المنتخب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "ناخدا" در زبان فارسی به معنای سرپرست و رئیس یک کشتی یا شناور دریایی است. نحوه استفاده و نگارش این کلمه به توجه به موارد زیر در قواعد و نگارش فارسی بستگی دارد:
نقطهگذاری: "ناخدا" بدون هیچگونه نقطهگذاری یا اعرابگذاری خاصی نوشته میشود. این کلمه به صورت یک کلمهی واحد و بدون جدا کردن آن به بخشهای مختلف، به کار میرود.
حروف بزرگ: معمولاً در فارسی، نامهای خاص و القاب مانند "ناخدا" با حرف بزرگ نوشته نمیشوند، مگر در ابتدای جمله. به عنوان مثال:
"ناخدا محمد دریا را با احتیاط هدایت کرد."
مفرد و جمع: "ناخدا" به عنوان یک کلمه مفرد استفاده میشود و برای جمع آن "ناخداها" به کار میرود. مثلاً:
"چند ناخدا در بندر حضور دارند."
استفاده در جملات: این کلمه میتواند در جملات مختلف استفاده شود. بهتر است برای تقویت جملات خود، از قیدهای توصیفی و دیگر افعال استفاده کنید. به عنوان مثال:
"ناخدا با تجربه، کشتی را به ساحل هدایت کرد."
"ناخداهای بزرگ همیشه در شرایط سخت تصمیمات درستی میگیرند."
نکات نگارشی: در متون رسمی، ممکن است در برخی موارد کاراکترهای خاص یا علائم نگارشی مانند ویرگول، نقطه، یا نقطهویرگول برای جدا کردن جملات و عبارات به کار رود که این امر کمک به بهتر فهمیدن متن میکند.
به طور کلی، رعایت این نکات به شما کمک میکند که در نگارش و استفاده از کلمه "ناخدا" به صورت صحیح عمل کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
ناخدای کشتی با دقت به نقشهی دریا نگاه کرد تا مسیر صحیح را پیدا کند.
در مراسم تجلیل از ناخدا، همگان به شجاعت و مهارت او در گذر از طوفانها اشاره کردند.
ناخدای جوان با اعتماد به نفس بالا، کشتی را به سمت بندر هدایت کرد.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: سروان، افسر فرمانده دریایی، شراعبان، رئيس کشتی