جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

immature  |

نارسیده

معنی: نارسیده . [ رَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) از: نا (نفی ، سلب ) + رسیده (اسم مفعول از رسیدن ). (حاشیه ٔ برهان قاطعدکتر معین ). آنکه هنوز نرسیده و وارد نشده باشد. (ناظم الاطباء). نرسیده . واصل نشده . نیامده :
به رستم چنین گفت گیرم که اوی
جوانست و بد نارسیده به روی .
فردوسی (شاهنامه ج 2 ص 509).
چو بشنید بهرام اندیشه کرد
ز دانش غم نارسیده نخورد.
فردوسی .
هیچ آسیب دشمن به ملک او نارسیده و هیچ چشم زخم در محل رفیع او اثر نانموده . (تاریخ بیهق ص 288).
روز گذشته را و شب نارسیده را
درهم زنی به پویه ٔ اسبان بادپای .
سوزنی .
هنوز مدت یک هجر نارسیده بپای
هنوز وعده یک وصل نارسیده بسر.
انوری .
با سید عامری در این باب
گفت آفت نارسیده دریاب .
نظامی .
کآن مرغ به کام نارسیده
از نوفلیان چو شد بریده .
نظامی .
تا کی غم نارسیده خوردن
دانستن و ناشنیده کردن .
نظامی .
به آب روی جوانان نارسیده بوصلت
که نفس ناطقه لال است در فضایل ایشان .
طغرائی فریومدی .
هلالی از پی آن شهسوار تند مرو
که نارسیده بگردش غبار خواهی شد.
هلالی .
شب وصال و دل خسته نارسیده بکام
خدا جزای مؤذن دهد که رفته ببام .
جلال الدین قاجار.
|| در میوه ها، نارس . خام . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). میوه های ناپخته . (از شعوری ). نرسیده . کال . ناپخته . نارسیده :
اگر تندبادی برآید ز کنج
بخاک افکند نارسیده ترنج .
فردوسی .
سرش چو ناری است کفته وز پی کفتن
دانگکی چند نارسیده در آن نار.
سوزنی .
چو در میوه ٔ نارسیده رسی
بجنبانیش نارسیده کسی .
نظامی (شرفنامه ص 48).
گلشن آتش بزنید وز سر گلبن و شاخ
نارسیده گل و ناپخته ثمر بگشائید.
خاقانی .
پیرمردی را دیدند که کشت می دروید بعضی رسیده و بعضی نارسیده . (قصص الانبیاء ص 171). گفت آن مرد را دیدید که کشت رسیده و نارسیده می دروید آن صورت ملک الموت است . (قصص الانبیاء ص 171). || نورسته . تازه سال :
همه موبدان شاد گشتند سخت
که سبز آمد این نارسیده درخت .
فردوسی .
|| نابالغ. (برهان قاطع) (آنندراج ). آنکه هنوز بحد تکلیف و بلوغ نرسیده باشد. (ناظم الاطباء). پسر و دختر نابالغ: هاجن ؛ دختر نارسیده که او را شوی دهند. (منتهی الارب ) : دو دختر بود امیر یوسف را یکی بزرگ شده و دیگری خردتر و نارسیده و این نارسیده را به نام امیر مسعود کرد. (تاریخ بیهقی ص 249). رعیت به اطفال نارسیده ماند و پادشاه به مادر مهربان . (مرزبان نامه ).
- نارسیده بجای ؛ نابالغ :
همی کودکی نارسیده بجای
بر او برگزینی نه ای نیک رای .
فردوسی .
چنین کودک نارسیده بجای
یکی زن گزین کرد و شد کدخدای .
فردوسی .
یکی دخترنارسیده بجای
کنم چون پرستار پیشش بپای .
فردوسی .
|| کامل نشده . (ناظم الاطباء). || نورسیده . نوزاد :
خاک پنداری بماه و مشتری آبستن است
مرغ پنداری که هست اندر گلستان شیرخوار
این یکی گویا چرا شد نارسیده چون مسیح
و آن دگر بی شوی چون مریم چرا برداشت بار؟
منوچهری .
|| بی تجربه . نابالغ. ناآزموده . ناپخته :
چو در میوه ٔ نارسیده رسی
بجنبانیش نارسیده کسی .
نظامی .
|| بی بهره . (برهان قاطع) (آنندراج ) (شمس اللغات ). فرومانده . بی نصیب . بی طالع. (ناظم الاطباء).
- نارسیده به کام ؛ به کام نرسیده . ناکام . کام نادیده :
یکی خرد فرزند شاپور نام
بدی شاه را نارسیده به کام .
فردوسی .
به کامت بگیتی برافروخت نام
شدی کشته و نارسیده بکام .
فردوسی .
فرود سیاوخش بی کام و نام
چو شد زین جهان نارسیده بکام .
فردوسی .
|| باکره . (برهان قاطع) (آنندراج ) :
همه نارسیده بتان طراز
که بسرشتشان ایزد از شرم و ناز.
فردوسی .
کنیزی چند با او نارسیده
خیانتکاری شهوت ندیده .
نظامی .
|| یتیم . (فرهنگ دهار) (ترجمان القرآن ). || تمام نبسته : المظلوم ؛ ماست نارسیده . (ربنجنی ). || ترش و شیرین ناشده . (ناظم الاطباء).
... ادامه
498 | 0
مترادف: 1- خام، كال، نارس، نرسيده 2- بي بهره، بي نصيب 3- بچه، خردسال، نوباوه
متضاد: رسيده، يانع
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
مختصات: (ر دَ) (ص مف .)
الگوی تکیه: WWWS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: nAreside
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 330
شمارگان هجا: 4
دیگر زبان ها
انگلیسی
immature
ترکی
olgunlaşmamış
فرانسوی
immature
آلمانی
unreif
اسپانیایی
inmaduro
ایتالیایی
immaturo
عربی
غير ناضج
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "نارسیده" از دو بخش تشکیل شده است: "نا" که به معنای نفی یا عدم است و "رسیده" که از فعل "رسیدن" آمده است. این کلمه به معنای چیزی است که به مرحله‌ی خاصی نرسیده یا هنوز تکامل نیافته است.

قواعد مرتبط با کلمه "نارسیده":

  1. کتابت و املاء:

    • این کلمه به صورت "نارسیده" نوشته می‌شود و باید توجه داشت که "نا" و "رسیده" همیشه باید به همین صورت ترکیب شوند.
  2. نقش دستوری:

    • "نارسیده" معمولاً به عنوان صفت به کار می‌رود و می‌تواند توصیف‌کننده‌ی اسم‌های مختلف باشد. مثلاً: "میوه‌های نارسیده".
  3. علامت‌های نگارشی:

    • در جملاتی که این کلمه استفاده می‌شوید، باید به نشانه‌های نگارشی مانند ویرگول توجه کرد تا خوانایی متن حفظ شود.
  4. معنی و مفهوم:

    • اصطلاح "نارسیده" می‌تواند در زمینه‌های مختلف به کار رود، از جمله توصیف میوه‌ها، ایده‌ها یا فرآیندهای شخصی و اجتماعی.
  5. جملات نمونه:
    • "این میوه‌ها هنوز نارسیده‌اند و نباید چیده شوند."
    • "ایده‌ی او نارسیده است و نیاز به بررسی بیشتری دارد."

با رعایت این قواعد می‌توان به درستی از کلمه "نارسیده" در نوشته‌ها استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. میوه‌های نارسیده روی درخت هنوز طعمی دلپذیر ندارند و باید کمی دیگر بمانند.
  2. او نتوانست مقاله‌اش را به موقع ارسال کند چرا که هنوز نارسیده و نیاز به ویرایش داشت.
  3. این گلابی که خریده‌ام، نارسیده است و باید چند روز دیگر در دما room بماند تا رسیده شود.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری