جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

nāšād
unhappy  |

ناشاد

معنی: ناشاد. (ص مرکب ) ناخوش . حزین . (آنندراج ). بی مسرت . بی شادمانی . ناخشنود. رنجیده . آزرده . (ناظم الاطباء). محزون . حزین . غمگین . غمین . افسرده . ملول :
خدای عرش ، جهان را چنین نهاد نهاد
که گاه مردم شادان و گه بود ناشاد .
رودکی (احوال و اشعار رودکی ص 992).
از آن کار گشتاسب ناشاد بود
که لهراسب را سر پر از باد بود.
فردوسی .
ز ری سوی گرگان بیامد چو باد
همی بود یک هفته ناشاد و شاد.
فردوسی .
چرا باید که چون من سرو آزاد
بود در بندمحنت مانده ناشاد.
ظهیر فاریابی .
یار بیگانه مشو تانبری از خویشم
غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم .
حافظ.
ندیدی کس چنین ناشادم از هجر
بدین محنت نمی افتادم ازهجر.
وحشی .
کند چندان فغان ازجان ناشاد
که آید آه از افغانش بفریاد.
وحشی .
آخر غم او ازین غم آبادم برد
با جان حزین و دل ناشادم برد.
مشتاق .
عشق آمد و فکر دل ناشادم کرد
از دام غم زمانه آزادم کرد.
عاشق .
هرگز از خاطر ناشاد فرامش نشدی
تا بگویم که فلان لحظه شدی از یادم .
ذوقی .
جفا با این دل ناشادکم کن
چو از چشمم فکندی یاد کم کن .
وصال .
صدبار ترا هر نفسی یاد کنم
بی خواست فغان از دل ناشاد کنم .
اهلی .
|| نامراد. ناکام . (آنندراج ). کام نادیده . جوانمرده . جوانمرگ :
در ماتم آن عروس ناشاد
آباد بر آنکه گویدآباد.
نظامی .
|| تندخو. (ناظم الاطباء). مقابل شاد. رجوع به شاد شود.
... ادامه
334 | 0
مترادف: اندوهگين، حزين، غمزده، غمگين، گرفته، محزون، مغموم، ناخوشدل، ناكام
متضاد: شاد
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [مقابلِ شاد]
مختصات:
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: nASAd
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 356
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
unhappy
ترکی
mutsuz
فرانسوی
malheureux
آلمانی
unzufrieden
اسپانیایی
infeliz
ایتالیایی
infelice
عربی
تعيس | حزين , شقي , بائس , غير مشجع , أخرق , بغيض
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه «ناشاد» یک واژه‌ی فارسی است که به معنای «شادی نداشتن» یا «غمگین» به کار می‌رود. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش متن‌های مرتبط با آن، نکات زیر را در نظر داشته باشید:

  1. معنی واژه: «ناشاد» از ترکیب «نا» (به معنای نه یا عدم) و «شاد» (به معنای خوشحال یا مسرور) به وجود آمده است. به همین دلیل به معنای غمگین یا نداشتن شادی است.

  2. جنس و تعداد: واژه «ناشاد» در زبان فارسی به صورت مذکر و مؤنث به کار می‌رود و برای اشخاص یا موقعیت‌هایی که خوشحالی ندارند، استفاده می‌شود.

  3. نحوه نگارش: در متن‌های رسمی و ادبی، توجه به نگارش صحیح و درست واژه‌ها از اهمیت بالایی برخوردار است. واژه «ناشاد» باید با دقت نوشته شود و از اشتباهات املایی اجتناب شود.

  4. استفاده در جملات:

    • می‌توانید این کلمه را در جملات مختلف به کار ببرید، مثلاً:
      • «او به خاطر فقدان عزیزش ناشاد است.»
      • «این روزها فضای شهر ناشاد و غمگین به نظر می‌رسد.»
  5. توجه به سیاق: هنگام استفاده از کلمه «ناشاد» به سیاق و بافت جملات دقت کنید تا مفهوم مورد نظر به درستی منتقل شود.

به طور کلی، کلمه «ناشاد» به خوبی می‌تواند احساسات و حالات غمگین را در زبان فارسی توصیف کند و باید به درستی از آن در نوشتار و گفتار بهره برد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در این روزهای بارانی، او به طور ناخودآگاه احساس ناشادی می‌کند و به یاد خاطرات خوش گذشته است.
  2. ناشادی در چهره‌اش ظاهر شده بود و هیچ چیزی نمی‌توانست او را به لبخند وادار کند.
  3. شنیدن اخبار ناگوار باعث شد که جو جشن به طور ناگهانی به ناشادی تبدیل شود.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری