جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

nāhār
lunch  |

ناهار

معنی: ناهار. (ص ) (از: نا، پیشوند نفی و سلب + آهار) لفظاً یعنی بی خورش . بی آش . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || شخصی که از بامداد باز چیزی نخورده باشد و معنی ترکیبی آن ناهار است یعنی ناخورده ، چه آهار به معنی خورش باشد. (برهان قاطع). که از دیرگاه چیز نخورده . (آنندراج ) (از انجمن آرا).که هنوز هیچ نخورده باشد. (صحاح الفرس ). کسی را گویند که خورش چیزی نخورده باشد چون شخص اندک چیزی بخورد بگویند ناهار او شکسته شد. (جهانگیری ). ریق . ناشتا. (مهذب الاسماء). ناشتا. (اوبهی ) (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). آن بود که در آن روز هنوز هیچ نخورده باشد. ناشتا. (فرهنگ اسدی ). شخصی که از صبح چیزی نخورده باشد. (غیاث اللغات ) (از فرهنگ رشیدی ) :
اگر چند سیمرغ ناهار بود
تن زال پیش اندرش خوار بود.
فردوسی .
و رجوع به شواهد ذیل معنی بعدی شود.
- بر ناهار بودن ؛ ناشتا بودن . (مهذب الاسماء).
|| گرسنه . (برهان قاطع) (آنندراج ) (صحاح الفرس ) (انجمن آرا). گرسنه ٔ یک روزه . (اوبهی ). تهی شکم :
روستایی زمین چو کرد شیار
گشت عاجز که بود بس ناهار.
دقیقی .
نهادند خوان و بخندید شاه
که ناهار بودی همانا به راه .
فردوسی .
چو شیران ناهار و ما گرسنه
که از کوهساراندرآرد رمه .
فردوسی .
به نزدیک ایشان سخن خوار بود
سپاهش همه سست و ناهار بود.
فردوسی .
از سخای تو ناگوار گرفت
خلق را یکسر و منم ناهار.
زینبی .
چنان کرد هرچند سالار بود
که بد گسنه و سخت ناهار بود.
اسدی .
بس که ترا دل به سوی عصیان مانده ست
چون سوی طباخ چشم مردم ناهار.
ناصرخسرو.
یکی میزبان است کو میهمان را
دهان و شکم خشک و ناهار دارد.
ناصرخسرو.
سیر کند ژاژویت تا مگر
سیر کند معده ٔ ناهار خویش .
ناصرخسرو.
هرچه دراین سفره ٔ آب است و خاک
تیغ ناهار ترا یک چاشته .
اخسیکتی .
|| سیرناشده . سیرناشونده :
ای ز شهوت شکم زده آهار
خبه از هیضه وز شره ناهار.
سنائی .
|| حریص . مولع :
چو این نامه بخوانی گوش میدار
که شمشیرم به خون توست ناهار.
(ویس و رامین ).
بر دروغ و زنا و می خوردن
روز و شب همچو زاغ ناهارند.
ناصرخسرو.
از پند حق ّ و خوب سخن سیری
وز بهر ژاژ باطل ناهاری .
ناصرخسرو.
|| (اِ) گرسنگی :
به کتف ساره برآورده زانو از ادبار
به چشم خانه فرورفته دیده از ناهار.
مختاری .
|| (ص ) بی نصیب . محروم :
از عمر خویش سیر شدم هرچند
زآن آرزو که دارم ناهارم .
مسعودسعد.
بیخبر جمله از حقیقت کار
همه از علم دین شده ناهار.
سنائی .
لیک آمده ام سیر ز افعال زمانه
هرچند هنوز از غرض خویشم ناهار.
سنائی .
|| تشنه . (غیاث اللغات ) :
این به تبریز زآب چشمه ٔ خضر
کرده جُلاّ ب جان و من ناهار.
خاقانی .
|| مجهول .نامعلوم . نکره . بیگانه . اجنبی . (ناظم الاطباء). || (اِ) چیز اندک که پیش از طعام خورند. نهار.ناهاری . نهاری . (آنندراج ). چیزی را گویند که بر ناهار بخورند. (از جهانگیری ). || مجازاً، غذائی که در وسط روز خورده شود. (فرهنگ نظام ). ناهار = نهار [ در تداول ] که به غذای وسط روز اطلاق کنند، دراصل «ناهاری » است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). طعامی که به نیمه ٔ روز خورند. رجوع به ناهاری و ناهارخوردن شود.
... ادامه
439 | 0
مترادف: 1- چاشت، ناهاري 2- گرسنه، ناتوان
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم)
مختصات: (ص .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: nAhAr
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 257
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
lunch | luncheon , dinner , nooning
ترکی
Öğle yemeği
فرانسوی
déjeuner
آلمانی
mittagessen
اسپانیایی
almuerzo
ایتالیایی
pranzo
عربی
غداء
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "ناهار" در زبان فارسی به معنای وعده غذایی است که معمولاً در وسط روز مصرف می‌شود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌شود:

  1. استفاده از "ناهار" در جملات:

    • در جملات عادی می‌توانید از "ناهار" به عنوان اسم استفاده کنید:
      • مثلاً: "من امروز ناهار را در رستوران خوردم."
  2. صرف فعل:

    • این کلمه معمولاً با افعالی چون "خوردن"، "پختن"، "آماده کردن" و ... به کار می‌رود:
      • مثلاً: "من ناهار را آماده کردم."
  3. ترکیبات مختلف:

    • می‌توانید "ناهار" را در ترکیب با کلمات دیگر به کار ببرید:
      • مثلاً: "ناهار سنتی"، "ناهار خودمانی"، "ناهار اداری" و ...
  4. قیدهای زمان:

    • در جملات زمان مربوط به ناهار را مشخص کنید:
      • مثلاً: "من هر روز در ساعت ۱۲ ناهار می‌خورم."
  5. نوشتار روان و سلیس:

    • در نوشتار، سعی کنید جملات روشن و ساده باشند. مخاطب باید بتواند مفهوم را به راحتی درک کند.
  6. استفاده از علامت‌های نگارشی:
    • استفاده از ویرگول و نقطه‌گذاری مناسب در جملات.
    • مثلاً: "ناهار را که خوردیم، به رفتن ادامه دادیم."

با رعایت این نکات می‌توانید به درستی و به‌وضوح از کلمه "ناهار" در نوشتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. امروز ناهار را در رستوران جدید محله‌مان امتحان کردیم و غذا بسیار خوشمزه بود.
  2. بعد از یک صبح پرمشغله، تصمیم گرفتیم ناهار را در پارک میل کنیم و کمی استراحت کنیم.
  3. ناهار امروز شامل سالاد، برنج، و کباب مرغ بود که همه اعضای خانواده از آن لذت بردند.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری