نبطی
licenseمعنی کلمه نبطی
معنی واژه نبطی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | nabat | ||
عربی | نابات | ||
واژه | نبطی | ||
معادل ابجد | 71 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | nabati | ||
ترکیب | (اسم، صفت نسبی، منسوب به نبط) [عربی. فارسی] [قدیمی] | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی نبطی | ||
پخش صوت |
نبطی . [ ن َ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب است به نبط. (سمعانی ). نباطی . نباط. (المنجد). رجوع به نَبَط شود. || واحد نبط. یک نفر از قوم نبط. رجوع به نَبَط شود. || عامی . یکی از اخلاطالناس . یکی از عوام الناس . رجوع به نَبَط شود. || قسمی دشنام است . (یادداشت مؤلف ) : و لا علی ظهر الارض اخبث سریرة من هذا النبطی . (آداب الوزراء ص 176). فضل گفت چند بار پرسی ای نبطی ؟ (تاریخ برامکه ). || در ادویه ، مراد خودروی است که نکشته باشند. (یادداشت مؤلف ).
nabat
نابات