جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

the prophet  |

نبو

معنی: نبو. [ ن َب ْوْ ] (ع مص ) بازجَستن تیغ از زخمگاه و کار نکردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). برجستن شمشیر از زخمگاه و کار نکردن آن . (از ناظم الاطباء). واپس جستن شمشیر. (تاج المصادر بیهقی ) (ازمعجم متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || کوتاهی کردن و نرسیدن تیر به هدف . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کوتاهی کردن و اصابت نکردن تیر. (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). || برداشته شدن چشم از چیزی بسوی دیگری ، و در حدیث احنف است : قدمنا علی عمرولیلی وفد فنبت عیناه عنهم و وقعت علی ؛ یعنی دیده از آنان برداشت و بدیشان ننگریست . (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). || کند گشتن بینائی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || زشت گردیدن صورت چندانکه چشم انکار کند از آن . (منتهی الارب ) (از معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از المنجد). || نفرت کردن و نپذیرفتن طبع چیزی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد). نفرت کردن طبیعت از چیزی و نپذیرفتن آن را. (از ناظم الاطباء). || موافق نیامدن جای کسی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد) (ازآنندراج ). موافق میل نیامدن و پسند نشدن منزل و فراش کسی را. (از ناظم الاطباء) (از معجم متن اللغة). || قرار نیافتن در جائی . (از معجم متن اللغة). به جای قرار ناگرفتن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (از معجم متن اللغة) (از المنجد). || قرار نیافتن زین و پالان بر پشت ستور. (از معجم متن اللغة). || آرام نیافتن پهلوی کسی بر بستر. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || جفا کردن . (از معجم متن اللغة) (از المنجد). || دور شدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). || دوری جستن از کسی . (ناظم الاطباء). || منقاد نشدن چیزی یا کاری کسی را. (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة) (از المنجد). || زایل کردن چیزی را. (از المنجد) (از معجم متن اللغة). || فربه شدن . (از معجم متن اللغة). || (اِمص ) علو. ارتفاع . (المنجد).
... ادامه
361 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 58
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
the prophet
عربی
النبي
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "نبو" در زبان فارسی به معنای "دکنی" یا "نبو" به کار می‌رود که در ادبیات و زبان محاوره ممکن است مورد استفاده قرار گیرد. اما به عنوان یک کلمه خاص، معانی و کاربردهای مختلفی در متون ادبی و عرفانی دارد.

قواعد نگارش و استفاده از "نبو":

  1. فارسی‌نویسی: در فارسی، این کلمه باید به درستی و بدون اشتباه نوشتاری ثبت شود.

  2. مدّ و تأکید: در برخی متون، ممکن است برای تأکید بر مفهوم خاصی، این کلمه با کشیده یا نشانه‌های تأکید (مانند تکیه یا سکته) استفاده شود.

  3. استفاده در شعر: "نبو" در اشعار عرفانی و کلاسیک به‌خصوص در اشعار شاعران بزرگ مانند حافظ و مولوی ممکن است به‌کار رود. در این حوزه، به دقت در معنا و تنوع کاربرد توجه شود.

  4. آوایی: در صحبت‌های روزمره، ممکن است تلفظ‌های مختلفی از این کلمه وجود داشته باشد، اما نگارش آن همان‌طور که گفته شد، باید استاندارد باشد.

  5. معانی و مفهوم: بهتر است با توجه به متن و کاربرد "نبو" در جملات، به معانی مختلف آن نیز توجه کرد.

برای یادگیری بهتر و صحیح‌تر این کلمه و دیگر کلمات، مطالعه‌ی متون ادبی و کلاسیک فارسی می‌تواند کمک شایانی باشد.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری