جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

najl
najal  |

نجل

معنی: نجل . [ ن َ ] (ع مص ) زادن . (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). زادن پدر فرزند را. (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). انداختن . (زوزنی ). زادن فرزند را پدر. (از منتهی الارب ). || انداختن چیزی را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || پراندن ناقه سنگریزه را با سپل خویش . (از اقرب الموارد). || سخت سیر کردن . (ناظم الاطباء). به تندی رفتن . (از المنجد). سیر شدید. (از اقرب الموارد). || کار کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). عمل . (فرهنگ نظام ) (اقرب الموارد). || پاک کردن کودک تخته را. (منتهی الارب ): نجل الصبی لوحَه ُ؛ محاه . (اقرب الموارد) (المنجد). || به نیزه زخم فراخ کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زخم فراخی با نیزه بر کسی وارد کردن . (ناظم الاطباء). نیزه زدن بر کسی . (از اقرب الموارد) (از المنجد). طعنه زدن ، چنانکه جراحت آن فراخ باشد. (تاج المصادر بیهقی ). || شکافتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). || شکافتن زمین را برای زراعت . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (از المنجد). شخم زدن . || شکافتن پوست را مابین هر دو پای سپس ِ آن باز کردن . (منتهی الارب )(آنندراج ): نجل الجلد؛ شکافت پوست را از دو عرقوب آن و سپس پوست کند. (ناظم الاطباء). شکافتن پوست را ازدو عرقوب آن و سپس کندن آن را از قفا. (اقرب الموارد) (المنجد). || پیش پای زدن کسی را چنانکه درغلطد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ازالمنجد). || سبز شدن زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || زهاب ناک گردیدن زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). با زه آب شدن زمین . (تاج المصادر بیهقی ). || باکسی بدی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || بیرون آوردن و آشکار کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ظاهر کردن چیزی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || (اِ) فرزند . زه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (المنجد). زه و زاد. (مهذب الاسماء) (السامی ) (از نصاب الصبیان ). اولاد. (غیاث اللغات ). فرزند. (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ خطی ). || نژاد. (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). نسل . (المنجد) (اقرب الموارد) (السامی ) (غیاث اللغات ). || پدر . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). والد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (از المنجد). ج ، انجال . || گروه بسیار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). جمع کثیر. (اقرب الموارد) (المنجد). || میانه ٔ راه . || رفتار سخت . || زهاب که از زمین و رودبار برآید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زهاب . (فرهنگ نظام ). زه آب که از زمین و از وادی برآید. (از اقرب الموارد). آب زه . (مهذب الاسماء). زهاب که از زمین بجوشد. (از المنجد). || آب بر روی زمین روان . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). آب روان بر روی زمین . (ناظم الاطباء). آب روان . || ماء مستنقع. (اقرب الموارد) (از المنجد). آب راکد. || محجة. (المنجد). ج ، نِجال ، انجال .
... ادامه
337 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی] [قدیمی]
مختصات: (نَ) [ ع . ] (اِ.)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 83
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
najal
عربی
نجال
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "نجل" به معنای "فرزند" یا "پسر" در زبان فارسی به کار می‌رود، اما از نظر قواعد نگارشی و زبانی ممکن است در برخی از متن‌ها به صورت خاص مورد توجه قرار گیرد. در اینجا به چند نکته درباره استفاده و نگارش این کلمه اشاره می‌شود:

  1. رسم الخط: "نجل" به طور معمول در متون رسمی و ادبی قابل استفاده است. توجه به املای صحیح و قواعد نگارشی در استفاده از این کلمه از اهمیت بالایی برخوردار است.

  2. جایگاه در جمله: کلمه "نجل" به عنوان اسم می‌تواند در جایگاه‌های مختلفی در جمله قرار بگیرد، مثلاً:

    • "او نجل برتر خانواده است."
    • "نجل این خانواده بسیار باهوش است."
  3. آورده‌های ادبی: در متون ادبی، ممکن است با معانی و کاربردهای گسترده‌تری در ارتباط باشد. لذا در نوشتن متون ادبی باید به زیبایی و هماهنگی کلمات توجه کرد.

  4. توجه به معنای فرهنگی: استفاده از "نجل" ممکن است بار فرهنگی خاصی داشته باشد و در زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی خاص استفاده شود.

همچنین، در صورت نیاز به اطلاعات بیشتر یا سوالات خاص‌تر، خوشحال می‌شوم که کمک کنم!

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. نجل این خانواده به خاطر موفقیت‌های تحصیلی‌اش همیشه مورد تحسین است.
  2. در مراسمی که برگزار شد، نجل رئیس‌جمهور به نمایندگی از خانواده‌اش سخنرانی کرد.
  3. نجل آن هنرمند معروف به تازگی آثار جدیدی را به نمایش گذاشته است.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری