جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

najib
noble  |

نجیب

معنی: نجیب . [ ن َ ] (ع ص ) مرد اصیل و شریف . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). جوانمرد. (منتهی الارب ). بزرگ و گرامی گوهر. (منتهی الارب ). عطود. عطید. (منتهی الارب ). گوهری . (مجمل ) (زوزنی ). مرد گوهری و پرمایه . (دهار). گهری . (زوزنی ). نژاده . (مفاتیح ). کریم . حسیب . (از اقرب الموارد). شخصی که از خانواده ٔ خوب باشد. شخص باحسب و دارای اخلاق خوب . (فرهنگ نظام ). باپروز. آزاده . اصیل . عریق . صحیح النسب . بزرگوار. باگهر. باپدر.پدردار. پدرومادردار. بته دار. صاحب نجدت . نجد. نجید.انجاد. ذوالقدم . بانجابت . جوانمرد. فتی . صاحب فتوت . همام . (یادداشت مؤلف ). || پارسا. عفیف .
- امثال :
زن نجیب گرفتن مشکل ، نگاه داشتن آسان .
نجیب خطا نکند، نانجیب وفا .
|| شتر گزیده . (منتهی الارب ). شتر زبده و نیک رفتار. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). اسب و شتر خوب . (فرهنگ نظام ). اشتر برگزیده . (مهذب الاسماء): ناقة نجیب ؛ ناقه ٔ نجیب . ناقه ٔ گرامی نژاد. (منتهی الارب ). جرجور. (منتهی الارب ). ج ، نُجُب ، نجائب . اسب و شتر خوش ذات و اصیل و ممتاز :
همی راندم نجیب خویش چون باد
همی گفتم که اللهم سهّل .
منوچهری .
نجیب خویش را دیدم به یک سو
چو دیوی دست و پا اندر سلاسل .
منوچهری .
نجیب خویش را گفتم : سبکتر!
الایا دستگیر مرد فاضل !
منوچهری .
ز صدهزاران بُختی یکی نجیب آید
که کتف احمد جای زمام او زیبد.
خاقانی .
جرس وار ار تو را دردی است تا کی ناله ناکردن
نجیب آسا گرت باری است تا کی راه نارفتن ؟
خاقانی .
چون جرس دار نجیبان ره یثرب سپرند
ساربان را همه الحان جرس آسا شنوند.
خاقانی .
یک روز نشست بر نجیبی
شد در طلب چنان غریبی .
نظامی .
هزارِ چهارم نجیبان تیز
چو آهو گه تاختن گرم خیز.
نظامی .
چو سیر کواکب بدین گونه دیدم
براندم نجیب از مقام مصائب .
حسن متکلم .
بر نجیبان توکل بسته دارم زاد راه
زاحتیاج افزون و رزاقش حُدی ̍خوان در قفا.
واله هروی (از آنندراج ).
|| بزرگ و گرامی گوهراز هر چیزی . (منتهی الارب ). ممتاز. (یادداشت مؤلف ).گزیده :
هیبت باز است بر کبک نجیب
مر مگس را نیست زآن هیبت نصیب .
مولوی .
... ادامه
1021 | 0
مترادف: 1- اصيل، پاكزاد، پدردار، شرافتمند، شريف، نژاده، والاتبار، والاگهر 2- باعفاف، پاكدامن، عفيف
متضاد: نانجيب
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی، جمع: نُجَباء]
مختصات: (نَ) [ ع . ] (ص .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: najib
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 65
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
noble | decent , gentle , nice , genteel , meek , bland , sobersided
ترکی
soylu
فرانسوی
noble
آلمانی
edel
اسپانیایی
noble
ایتالیایی
nobile
عربی
النبيل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه “نجیب” در زبان فارسی به معنای افراد با شخصیت، با اخلاق و با شرافت است. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی، نکات زیر را مد نظر قرار دهید:

  1. نقطه‌گذاری: وقتی کلمه را در جملات به کار می‌برید، از نقطه‌گذاری مناسب استفاده کنید. به‌عنوان مثال:

    • «او یک فرد نجیب است.»
  2. نحوه‌ی استفاده در جملات: برای توصیف افراد یا ویژگی‌های آن‌ها می‌توانید از این کلمه استفاده کنید:

    • «نجابت او مثال‌زدنی است.»
  3. جمع بستن: اگر بخواهید برای جمع این کلمه استفاده کنید، به شکل "نجیب‌ها" می‌توانید اشاره کنید.

    • «نجیب‌ها باید همنشین یکدیگر باشند.»
  4. رابطه‌ی واژگانی: این کلمه می‌تواند به شکل‌های مختلف در جملات به کار رود، به‌عنوان مثال:

    • «نجیب‌زاده» برای اشاره به فردی با شخصیت نجیب که از خانواده‌ای با تاریخ‌دار و معتبر آمده است.
  5. توجه به هم‌نشینی: در جمله‌سازی، دقت کنید که کلمه "نجیب" به درستی با صفت‌ها یا قیدهای دیگر همراه شود:

    • «او دارای اخلاق نجیب و رفتار محترمانه‌ای است.»
  6. کاربرد در ادبیات: این کلمه اغلب در ادبیات و متون رسمی و شعر به کار می‌رود و می‌تواند به غنای متن کمک کند.

با رعایت این نکات، می‌توانید کلمه "نجیب" را به طور صحیح و مؤثر در نوشته‌های خود به کار ببرید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او یک انسان نجیب و سخاوتمند است که همیشه به دیگران کمک می‌کند.
  2. رفتارهای نجیب او در محل کار باعث شد تا همه او را دوست داشته باشند.
  3. نجابت در شخصیت او باعث جلب احترام و محبت دیگران شد.

واژگان مرتبط: شریف، اصیل، اشرافی، با شکوه، سخاوتمند، محجوب، اراسته، پاک بین، ملایم، مهربان، لطیف، ظریف، ارام، خوب، دلپذیر، دلپسند، مودب، خوش ایند، تربیت شده، آقا منش، با حوصله، بردبار، فروتن، حلیم، رام، شیرین و مطلوب، جدی، موقر، فروتن درحال هوشیاری

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری