جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

نخشب

معنی: نخشب . [ ن َ ش َ ] (اِخ ) شهری به بخارا که جغرافی نویسان اسلامی آن را «نسف »هم نامیده اند . این شهر در دره ٔ کشکه دریا قرار داشته است ، نخشب در جاده ٔ بخارا به بلخ ، به مسافت چهارروزه راه از بخارا و هشت روزه از بلخ ، واقع بوده است . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نام شهری است از ترکستان که آن را به ترکی قَرْشی گویند. (برهان قاطع). شهری است به صغد. (دمشقی ). نسف . (دمشقی ) (منتهی الارب ). شهری است [ به ماوراءالنهر ]، بسیارنعمت و آبادان و با کشت و برز بسیار و او را یک رود است که اندر میان شهر بگذرد. (حدود العالم ). شهری نزدیک بخارا. (ابن بطوطه ). شهری است به ماوراءالنهر معروف که از آنجاتا شهر کش دوروزه راه باشد و تا بخارا و سمرقند سه روزه راه ، و آن را نسف نیز گویند و همانا نسف معرب نخشب است . (از انجمن آرا) (از آنندراج ). از بلاد ماورأالنهر و مابین جیحون و سمرقند و تاشکند، در 150هزارگزی بخارا واقع است ، شهری بزرگ و پرجمعیت است و دهات بسیاری دارد، و آن بزرگترین و معمورترین و زیباترین ِ بلاد ماوراءالنهر است . نام دیگر آن نسف است و در این اواخر به قارشی معروف گشته به مناسبت نهر قارشی که ازوسط آن می گذرد. (ریحانةالادب ج 4 ص 179) :
چونزدیک شهر بخارا رسید
همه دشت نخشب سپه گسترید.
فردوسی .
تا بود سیستان برابر بُست
تا بود کش برابر نخشب .
فرخی .
ماه را گر خلاف او طلبد
مطلب جز به چاه نخشب باز.
فرخی .
روزی از وی طلب نه از مکسب
از فلک ماه جو نه از نخشب .
سنائی .
زنهار تا حواله به نخشب نیفکنی
کاین خواهش از تو هست نه از اهل نخشب است .
سوزنی .
ز شهر نخشب چون رو به سونخ آوردم
نسیم جود وی آمد به من ز هر فرسخ .
سوزنی .
ازاو اصیل تر از اهل خطه ٔ نخشب
نرانده نوک قلم بر جریده ٔ دفتر.
سوزنی .
مهلب در سنه ٔ تسعوسبعین از هجرت به خراسان آمد و کش و نخشب بگشاد. (تاریخ بیهق ص 85).
چون ماه نخشبند مزور از آن چو من
انجم فروز گنبد هر انجمن نیند.
خاقانی .
مگزین درِ دونان چو بود صدر قناعت
منگر مه نخشب چو بود ماه جهانتاب .
خاقانی .
صبح برآمد ز کوه چون مه نخشب ز چاه
ماه برآمد به صبح چون دم ماهی ز آب .
خاقانی .
نه ماه آئینه ٔ سیماب داده
چو ماه نخشب از سیماب زاده .
نظامی .
- ماه نخشب . رجوع به همین کلمه و نیز رجوع به حکیم بن عطا شود.
... ادامه
703 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 952
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
جميل | أنيق , حلو , ظريف , جذاب , مليح , ودي , رديء , صعب , قريب إلي النفس , رقيق , بارع , رفيع التهذيب , دقيق , لطيف , لذيذ , لطيف - جيد

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری