جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

na(e)d[d]

ند

معنی: ند. [ ن َ ] (اِ) رشد. افزونی . نمو. (برهان قاطع) (از رشیدی ) (انجمن آرا) (از جهانگیری ) (از فرهنگ نظام ) (آنندراج ) (فرهنگ خطی ). برومندی . (فرهنگ خطی ) :
گر بخت را وجاهت و اقبال را ند است
از خدمت محمد بهروز احمد است .
ابوالفرج رونی (از حاشیه ٔ برهان ).
|| نیکوئی . (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (فرهنگ خطی ). خوبی . || دلالت . راهنمائی . || کجی . خمیدگی . (ناظم الاطباء). || در عربی بخوری باشد مرکب از عنبرو مشک و عود و بوی آن مقوی دل است و دافع سموم و به فارسی کشته گویند. (برهان قاطع). مخفف نَدّ عربی است به معنی قسمی از بخور خوشبو. (فرهنگ نظام ). نوعی از معطرات که از عود و عنبرو صندل و حصی لبان و امثال آنها برای خلفای عباسی ساخته اند. (انجمن آرا) (آنندراج ). و رجوع به ند [ ن َدد/ ن ِدد ] شود :
رنگ و رخ لاله را از ند و عود است خال
شمع و گل زرد را از می و مشک است شم .
منوچهری .
مجلس به باغ باید بردن که باغ را
مفرش کنون ز گوهر و مسند ز ند بود.
منوچهری .
وز بهر آنکه روی بود سرخ خوبتر
گلنار روی خویش مورَّد کند همی
وآن نسترن چو ناف بلورین دلبری
کاو ناف را میانه پر از ند کند همی .
منوچهری .
و خداوند مزاج سرد را به بوی مشک و غالیه و ند علاج باید کرد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
به عاشقی دل و چشم مرا چو شکر و گل
به آب و آتش داد آن شکرلب گل خد
هوای او بد شاهین دل از برم بربود
که چنگ شاهین از مشک بود و عنبر و ند.
سوزنی .
شمه ٔ خلق تو است آنک او را
نکهت عنبر و ند نیست ندید.
سوزنی .
|| به قول اهل لغت ، بوی خوشی است مصنوع و مرکب از مشک و عبیر و صبر، ولی در شعر منوچهری :
تا نبود روضه ٔ مبارک محمود
عود نروید در او نه سنبل نه ند
نباتی است . (یادداشت مؤلف ).
... ادامه
323 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی] [قدیمی]
مختصات: (نَ یا نِ دّ) [ ع . ] (اِ.)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 54
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
منح | أعطى , دفع , وهب , خصص , كشف نفسه , يعطي
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "ند" در زبان فارسی به معنای منفی کردن یا نفی کردن یک جمله یا مفهوم خاصی استفاده می‌شود. این کلمه به عنوان یک فعل منفی در جملات به کار می‌رود. در اینجا چند نکته و قاعده نگارشی درباره کلمه "ند" ارائه می‌شود:

  1. جاگذاری صحیح: کلمه "ند" معمولاً بعد از فعل اصلی قرار می‌گیرد. به عنوان مثال: «او نمی‌آید» (اینجا "ند" به شکل "نمی" به کار رفته است).

  2. معادل سازی: "ند" در برخی موارد به صورت "نمی" به کار می‌رود که به معنای نفی داشتن است. مانند: «تو می‌گویی» و «تو نمی‌گویی».

  3. استفاده در جملات پرسشی: در جملات سوالی ممکن است "ند" به شکل خاصی به کار رود. مثلاً: «آیا او نمی‌آید؟»

  4. تلفظ و نوشتار: در نوشتن، باید به دقت به تلفظ و نگارش کلمه "ند" توجه کرد، به ویژه در مواردی که ممکن است با کلمات دیگر اشتباه شود.

  5. نقطه‌گذاری: اگر کلمه "ند" در انتهای یک جمله قرار گیرد، باید نقطه‌گذاری صحیحی انجام شود.

توجه داشته باشید که "ند" به تنهایی نمی‌تواند به عنوان یک واژه مستقل به کار رود و همیشه به شکل ضمیمه‌ی جملات دیگر به کار می‌رود.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. من همیشه شب‌ها قبل از خواب کتاب می‌خوانم تا خوابم بهتر شود، اما بعضی اوقات خوابم نمی‌برد و تا دیر وقت بیدار می‌مانم.
  2. او همین‌که صدای زنگ ساعت را شنید، سریع از جا بلند شد و متوجه شد که تاکسی‌اش در انتظار اوست.
  3. در پایان شب، وقتی ستاره‌ها در آسمان می‌درخشیدند، او به این فکر کرد که چقدر زندگی زیبا و پر از شگفتی است.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری