جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
از نسخه‌ی هوش مصنوعی لام تا کام دیدن فرمایید؛ دنیای جدیدی منتظر شماست! لام تا کام هوشمند

ندر

معنی: ندر. [ ن َ ] (ع مص ) بیرون جستن . (تاج المصادر بیهقی ). || ناگاه بیرون آمدن . (دهار). || افتادن چیزی از درون چیزی و آشکار شدن آن . (از المنجد) (از اقرب الموارد). ندور. (المنجد). || زایل شدن چیزی از موضع خود. || خارج شدن کسی از بین قوم خود. || برآمدن خوص درخت یا سبز شدن درخت . || برآمدن برگ گیاه . || کمیاب شدن چیزی . (از المنجد) (از اقرب الموارد). و اسم از آن نَدرَة و نُدرَة است . (از اقرب الموارد). || پیشی جستن مرد در علم و فضل . (از المنجد) (از اقرب الموارد). || تیز دادن . (از اقرب الموارد). || مردن . || آزمودن . ندور. (از المنجد) (از اقرب الموارد). || بدانستن . (زوزنی ). || بیافتن . (تاج المصادر بیهقی ). در تمام معانی رجوع به ندور شود. || (ص ) نادر. (المنجد) (اقرب الموارد). شی ٔ ندر؛ نادر. وصف بالمصدر. (اقرب الموارد). رجوع به نادر شود.
... ادامه
817 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 254
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
دمع | تمزق , دمعة , مزق , شق , ثقب , اندفاع , هدم , قطع , انتزع , اقتلع , إندفع بسرعة , قطع الى قطع صغيرة , نهش , بكى من الفرح , مزق حزنا

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری