جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

نز

معنی: نز. [ ن َزز ] (ع اِ) زهاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نِزّ. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آب زه . (مهذب الاسماء). آبی که از زمین تراود. کلمه ٔ فارسی و معرب است . (از اقرب الموارد). آب اندک که از زمین برآید. (فرهنگ خطی ). ج ، نزوز. || بسیار. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). کثیر. (اقرب الموارد). || (ص ) مرد تیزخاطر زیرک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ذکی الفؤاد. (اقرب الموارد). مرد زیرک . (مهذب الاسماء). || چست و چالاک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ظریف خفیف . (از اقرب الموارد). مرد سبک . (از مهذب الاسماء). || بسیارجنبش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). طیاش . (اقرب الموارد). || آنکه بر یک امر قرار نگیرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ظلیم نز؛ شترمرغ که به یک جا قرار نگیرد. (منتهی الارب ). || جوانمرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سخی . (اقرب الموارد). || (مص ) نزیز. (اقرب الموارد). رجوع به نزیز شود.
... ادامه
410 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 57
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
حارب | تقاتل , قاتل , كافح , ناضل , قاوم , تبارز , خاض معركة , لاكم , كفاح , شجار , صراع , نضال , عراك , مقاومة , ملاكمة , مناوشة , مباراة في الملاكمة , وغى , يقاتل

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری