جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

nozul
descent  |

نزول

معنی: نزول . [ ن ُ ] (ع مص ) فرودآمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از زوزنی ). پائین آمدن . (از ناظم الاطباء). انحدار. (از اقرب الموارد) (از المنجد). ضد صعود. (ناظم الاطباء). از بالا به پائین فرودآمدن . (از اقرب الموارد) (از المنجد). فروشدن . هبوط. تنزل . مقابل عروج :
نه روح را پس ترکیب صورت است نزول
نه شمس را ز پس صبح صادق است ضیا.
خاقانی .
|| نازل شدن وحی . (ناظم الاطباء).
- نزول قرآن ؛ نازل شدن قرآن : مراد از نزول قرآن تحصیل سیرت خوب است . (گلستان ).
|| فرودآمدن کاری بر کسی . حلول . (از اقرب الموارد) (از المنجد).نَزَل َ به الامر؛ حَل َّ. (اقرب الموارد). || فرودآمدن نزد کسی یا قومی . (منتهی الارب ). فرودآمدن بر قوم . (از اقرب الموارد) (از المنجد). منزل کردن .(ناظم الاطباء). مَنْزَل . مَنْزِل . (از اقرب الموارد) (از المنجد) (منتهی الارب ). فرودآمدن بر قومی یا درجائی :
بودند تا نبود نزولش در این سرای
این چار مادر و سه موالید بینوا.
خاقانی .
حسام الدین منجم که به فرمان قاآن مصاحب او بود تا اختیار نزول و رکوب می کند طلب کرد. (رشیدی ). || فرودآمدن به مِنی ̍. (منتهی الارب ). به مِنی ̍ آمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد). || در اصطلاح محدثان ، مقابل عُلُوّ. || فرودآوردن . (از اقرب الموارد). از بالا به پائین آوردن . (از ناظم الاطباء). نَزَل َ بفلان ؛ جعله یَنْزِل . (اقرب الموارد). || واگذاشتن . ترک کردن . (از المنجد) (از اقرب الموارد). || آوردن : نزول آب مروارید[ در چشم ]؛ آب مروارید آوردن . (یادداشت مؤلف ). نزول الماء؛ آب آوردن چشم . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || (ص ، اِ) ج ِ نِزْل ، به معنی مجتمع. (از اقرب الموارد) (از المنجد). رجوع به نِزْل شود. || (اِ) مجازاً، منزل . (آنندراج ). فرودگاه . آنجا که نزول کنند. جائی که در آن فرودآیند :
خواستند آن مسافران ملول
که خرامان شوند سوی نزول .
امیرخسرو (از آنندراج ).
وجودم را نزول درد وغم کن
به شرط آنکه دل جای تو باشد.
شانی تکلو (از آنندراج ).
- به نزول گرفتن جائی را ؛ در آنجا منزل کردن . در آنجا فرودآمدن :
شکایت از تو ندارم که شکر باید کرد
گرفته خانه ٔ درویش پادشه به نزول .
سعدی .
- درجات نزول ؛ دورشدگی قرابت و خویشاوندی . (ناظم الاطباء).
|| فرود. نشیب . || در تداول ، تنزیل . سود پول . (ناظم الاطباء). رجوع به نزول گرفتن و نزول دادن شود. || در این عبارت جمع نُزْل است به معنی آنچه برای مهمان تهیه شود و پای افشان و نثار و تحفه : چون به منزل دیگررسیدند حاجب دیگر رسید با هزار مرد همه جامه های سبزو نزول آوردند. (قصص الانبیاء ص 85).
... ادامه
731 | 0
مترادف: 1- سقوط، فرود، هبوط 2- تنزيل، ربا، ربح، سود، فرع، مرابحه 3- افت، كاهش 4- دخول، ورود
متضاد: 1- صعود، 2- افزايش
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی]
مختصات: (نُ) [ ع . ] (مص ل .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: nozul
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 93
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
descent | fall , downturn , discount , devolution , fall-off , the descent
ترکی
iniş
فرانسوی
la descente
آلمانی
der abstieg
اسپانیایی
el descenso
ایتالیایی
la discesa
عربی
أصل | نزول , هبوط , سلالة , نسب , منحدر , سقوط , إنتقال ملكية , بنحدر من سلالة ما , ظهور مفاجئ , غارة , هجوم مباغت , جيل , مهاجمة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "نزول" در زبان فارسی به معنای "پایین آمدن" یا "فرود آمدن" است و در متون مختلف به‌ویژه در حوزه‌های مذهبی و ادبی به کار می‌رود. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش مرتبط با آن، می‌توان به چند نکته توجه کرد:

  1. معنی و کاربرد: "نزول" به طور خاص در زمینه‌های دینی مانند نزول وحی یا نزول قرآن استفاده می‌شود. همچنین در زمینه‌های غیرمذهبی به معنای فرود آمدن، مانند نزول باران، به کار می‌رود.

  2. نحو: این کلمه معمولاً به عنوان اسم به کار می‌رود. برای مثال:

    • "نزول وحی بر پیامبران"
    • "نزول باران در فصل بهار"
  3. فعل‌های مرتبط: برای استفاده بهتر در جمله‌ها می‌توان به فعل‌هایی مانند "نمودن"، "داشتن"، "رخ دادن" و ... توجه کرد:

    • "باران نزول کرد."
    • "وحی بر پیامبر نزول یافت."
  4. نکات نگارشی:

    • در نگارش متون، دقت به ترتیب جملات و هماهنگی آن‌ها با مفهوم کلی مهم است.
    • استفاده از ویرگول و نقطه‌گذاری مناسب در جملات به روشن‌تر شدن متن کمک می‌کند.
  5. مثال جملات:
    • "نزول باران در این فصل موجب خوشحالی کشاورزان شد."
    • "قرآن کریم به تدریج و در طول ۲۳ سال بر پیامبر اسلام (ص) نزول یافت."

با رعایت این اصول می‌توان از کلمه "نزول" به شکلی صحیح و مؤثر در نوشتار و گفتار استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. پس از نزول بارش‌های شدید، سطح آب رودخانه به سرعت افزایش یافت.
  2. در قرآن کریم، نزول وحی به پیامبران از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
  3. دانشمندان بر این باورند که نزول دما می‌تواند تأثیرات زیادی بر اکوسیستم‌های مختلف داشته باشد.

واژگان مرتبط: نژاد، سرازیری، پاییز، افتادن، رکود اقتصادی، کاهش، سیرنزولی، سیر بطرف پایین، تخفیف، تخ-فیف، انتقال، واگذاری، تفویض اختیارات، انحطاط، فساد تدریجی، انحراف

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری