جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

nasl
generation  |

نسل

معنی: نسل . [ ن َ ] (ع اِ) فرزند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (فرهنگ خطی ) (دستوراللغة). ولد. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (المنجد). زاد و زه . (نصاب ). ذرّیة. (اقرب الموارد) (المنجد). زه و زاده . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 99) (السامی ) (نصاب ) (ناظم الاطباء). اولاد. اخلاف . زاده . بچه . زهزاده . (ناظم الاطباء). گویند: له نسل کثیر. (اقرب الموارد) :
نسل شروانشهان مهین عقدی است
صفوةالدین بهین میانه ٔ اوست .
خاقانی .
|| نبیره . (یادداشت مؤلف ). || خاندان . سلسله . نژاد. (ناظم الاطباء). دودمان . دوده . تبار. پشت . تخمه . گوهر.گهر. اصل . نسب . (یادداشت مؤلف ). گویند: هو من نسل طیب و نسل خبیث . (اقرب الموارد) :
گرانمایه اش نسل و مغزش گران
بفرمود تا شد به هاماوران .
فردوسی .
دوم را مهین نام میلاد بود
که از نسل فرخنده قلواد بود.
فردوسی .
تا اصل مردم علوی باشد از علی
تا نسل احمد قرشی باشد از قصی .
منوچهری .
اگر آرزوی در دنیا نیافریدی کسی سوی ... جفت که در او بقای نسل است ننگریستی . (تاریخ بیهقی ).
از نسل تومانده ولد
فضل خدائی تا ابد.
ناصرخسرو.
مانند علی سرخ غضنفر توئی ارچه
از نسل فریدونی نز آل عبائی .
خاقانی .
- نسل اندر نسل ؛ پشت بر پشت . پدر بر پدر.
- نسل بر نسل ؛ پشت در پشت .
- نسل ... بریدن ؛ بلاعقب ماندن :
نباشد میل فرزانه به فرزند و به زن هرگز
ببرد نسل این هر دو نبرد نسل فرزانه .
کسائی .
- نسل پیوستن ؛نسل پا گرفتن . اخلاف و اعقاب به وجود آمدن . تولید مثل : از آن طاووسان ... خایه و بچه کردند و به هرات از ایشان نسل پیوست . (تاریخ بیهقی ).
- نسل ... را برانداختن ؛ اعقاب و دودمان او را محو و نابود کردن .
|| آفرینش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خلق . (ناظم الاطباء) (المنجد). || (مص ) زادن . (از منتهی الارب ) (فرهنگ خطی ) (آنندراج ). فرزند زائیدن . (از المنجد) (از اقرب الموارد). زه کردن . (تاج المصادر بیهقی ). زه کردن ، یعنی زادن . (فرهنگ خطی ). گویند: نَسَل َ الولدَ و نَسَل َ بالولد؛ وَلَدَه . (اقرب الموارد) (المنجد). || بسیار بچه آوردن . (ناظم الاطباء). || بسیار شدن فرزندان . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از المنجد). || به شتاب رفتن . (از ناظم الاطباء)(از المنجد) (از اقرب الموارد). شتاب رفتن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). شتافتن . به شتاب دویدن . (فرهنگ خطی ). شتابیدن . (تاج المصادر بیهقی ). نَسَلان . نَسَل . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (المنجد). || جامه از کتف افتادن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). افتادن جامه . نسول . (ناظم الاطباء). رجوع به نسول شود. || پر و پشم و موی بیفکندن حیوان . (تاج المصادر بیهقی ). پر انداختن مرغ . (فرهنگ خطی ). رجوع به نسول شود. || برکندن پشم و پر. رجوع به نسول شود. || افتادن پشم و پر. افتادن پر مرغ و ریختن پشم شتر. (از ناظم الاطباء). ریختن پشم .
... ادامه
658 | 0
مترادف: 1- آل، تبار، تيره، دودمان، ذريه، سلاله، فرزند، نژاد 2- ريشه 3- دوره، عصر
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی]
مختصات: (نَ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: nasl
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 140
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
generation | race , descendant , descendent , filiation , slip
ترکی
nesil
فرانسوی
génération
آلمانی
generation
اسپانیایی
generación
ایتالیایی
generazione
عربی
جيل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "نسل" در زبان فارسی به مجموعه‌ای از افراد که در یک زمان خاص به دنیا آمده‌اند یا به یک نسل خاص تعلق دارند، اطلاق می‌شود. در نوشتار فارسی، برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی، نکات زیر را در نظر داشته باشید:

  1. جنس کلمه: "نسل" اسم مذکر است. بنابراین اگر از قیدها یا صفات استفاده می‌کنید، باید به این جنس توجه داشته باشید.

  2. نحو و ساختار جمله:

    • "نسل" می‌تواند به عنوان فاعل، مفعول یا مبتدا در جملات قرار گیرد. مثلاً:
      • نسل جدید به تکنولوژی‌های نوین روی می‌آورد.
      • این کتاب در مورد نسل‌های مختلف است.
  3. تلفظ و املاء: املاء کلمه "نسل" به همین شکل صحیح است و نباید تغییر کند.

  4. استفاده در ترکیبات: این کلمه می‌تواند با کلمات دیگر ترکیب شود. به عنوان مثال:

    • نسل‌کشی (به معنای کشتار یک نسل خاص)
    • نسل‌های گذشته
  5. نکات نگارشی:
    • اگر "نسل" در ابتدای جمله قرار دارد، باید با حرف بزرگ آغاز شود:
      • نسل‌های آینده باید به محیط زیست توجه کنند.
    • توجه به نشانه‌گذاری:
      • در جملاتی که"نسل" به‌عنوان یک جز جداگانه بیان می‌شود، باید از ویرگول استفاده کرد.

با رعایت این نکات می‌توان از کلمه "نسل" به‌درستی و به‌طور مؤثر در نگارش فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. نسل جدید با فناوری‌های پیشرفته‌تر و شیوه‌های نوین زندگی رشد می‌کند.
  2. در هر نسل، ارزش‌ها و افکار جدیدی شکل می‌گیرد که تأثیر زیادی بر جامعه دارد.
  3. میراث فرهنگی ما باید از نسل به نسل منتقل شود تا همیشه در یادها باقی بماند.

واژگان مرتبط: تولید، زایش، تولید نیرو، قبیله، پشت، مسابقه، قوم، دور، زاده اولاد، نسب، رابطه پدر و فرزندی، لغزش، اشتباه، خطا، روکش، سهو

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری