جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: نصر. [ ن َ ] (ع اِ) یاری . عون . مظاهرت . نصرت . یاری گری . (یادداشت مؤلف ). یاری . نصرت . (ناظم الاطباء). اعانت کسی را بر خصمش . (از متن اللغة). || اعانت مظلوم . (از متن اللغة). || پیروزی . (یادداشت مؤلف ). فتح . نصرت . (ناظم الاطباء). ظفر : تیغ تو نه ماهه بود حامله از نه فلک لاجرمش فتح و نصر هست بنات و بنین . خاقانی . تیغش جبریل رنگ باد و پر از فتح و نصر خانه ٔ اهریمنان زیر و زبر درشکست . خاقانی . || عطاء. (متن اللغة). || مطر. باران . (از المنجد) (از متن اللغة). || (ص ) یاریگر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناصر. (اقرب الموارد) (المنجد). رجل نصر؛ مرد یاری گر. (ناظم الاطباء). نُصَر. (متن اللغة). واحد و جمع در وی یکسان است . (منتهی الارب ). رجل نصر و قوم نصر. (اقرب الموارد) (المنجد). || ج ِ ناصر. (از منتهی الارب ). رجوع به ناصر شود. || (مص ) یاری دادن . (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة). یاری کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100) (زوزنی ) (از ناظم الاطباء). اعانت کردن . (از اقرب الموارد) . یاری دادن کسی را بر دفع ناملایمی یا رد دشمنی . (از المنجد). نصرة. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100). نصور. (ناظم الاطباء) (از قاموس از اقرب الموارد). نیرو دادن کسی را. (از ناظم الاطباء). اعانت کردن و تقویت کردن کسی را در مقابل دشمنش . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). اعانت کردن کسی را بر خصمش . (از المنجد). || رهانیدن کسی را. (آنندراج ). خلاص کردن . (از ناظم الاطباء). رهانیدن کسی را از دیگری . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از المنجد). نجات دادن و خلاص کردن . (از متن اللغة). نجات دادن و رهانیدن کسی از چنگ دشمنش . (از اقرب الموارد). || حدود خدا را حفظ کردن و فرمان او را رعایت کردن و به احکامش عمل کردن . (از متن اللغة). || عطا دادن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). عطا کردن و روزی دادن کسی را. (از متن اللغة). || به همه زمین باران رسیدن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || باران باریدن . (تاج المصادر بیهقی ). باریدن و سیراب کردن باران زمین را. (از متن اللغة). کمک کردن [ باران زمین را ] در سرسبز شدن و نبات رویانیدن ، و در این معنی باران ناصر است و زمین منصورة. (از متن اللغة). || نصرالبلاد، اتاها. (اقرب الموارد) (از متن اللغة). عون، كمك، مدد، نصرت، ياري victory انتصار، فوز، نصر، ظفر، ظفر نصر zafer la victoire sieg victoria vittoria
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر