نظام الدین
licenseمعنی کلمه نظام الدین
معنی واژه نظام الدین
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | nizamuddin | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) عبارت "نظام الدین" به دلیل داشتن حروف عربی و فارسی، قواعد خاصی دارد. در اینجا به بررسی برخی از نکات نگارشی و قواعد فارسی مربوط به آن میپردازیم:
توجه به این موارد به شما کمک میکند تا در نوشتن و بیان این عبارت دقت بیشتری داشته باشید. | ||
واژه | نظام الدین | ||
معادل ابجد | 1086 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی نظام الدین | ||
پخش صوت |
نظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) هبةاﷲ فارسی ، مکنی به ابونصر و ملقب به قوام الملک و نظام الدین ، وزیر سلطان رضی الدین ابوالمظفر ابراهیم بن محمدبن محمود و از فضلای قرن ششم و اوایل قرن هفتم است و به روایت عوفی «همان روز که نام وزارت بر وی نشست رقم صحت از نهاد او برخاست و بر بستر ضرورت بخفت ودر آن حال این دُرّ آبدار را به الماس بیان بسفت : عبارت "نظام الدین" به دلیل داشتن حروف عربی و فارسی، قواعد خاصی دارد. در اینجا به بررسی برخی از نکات نگارشی و قواعد فارسی مربوط به آن میپردازیم: فاصلهگذاری: "نظام" و "الدین" باید به صورت جدا نوشته شوند. این دو کلمه به هم چسبیده نوشته نمیشوند. نوشتن با حرف بزرگ: در ابتدای جمله و در صورت نام خاص بودن، هر دو کلمه با حرف بزرگ شروع میشوند: "نظام الدین". نقطهگذاری: در متنهای رسمی و ادبی، ممکن است به جای ویرگول یا نقطه از نقطهگذاریهای خاص برای جداسازی واژهها استفاده شود. تلفظ درست: توجه به تلفظ صحیح، به ویژه در محاوره، اهمیت زیادی دارد؛ به طوری که این نام باید به درستی ادا شود و حروف آن بهخوبی تفکیک شوند. استفاده صحیح در متن: برای ذکر عناوین یا نامهای کامل، معمولاً از واژههای "شیخ"، "علامه"، "مولوی" و غیره قبل از "نظام الدین" استفاده میشود تا به شخصیت یا مقام خاص اشاره شود، مانند: "مولوی نظام الدین". توجه به این موارد به شما کمک میکند تا در نوشتن و بیان این عبارت دقت بیشتری داشته باشید.
دریغا گوهر فضلم که در ضدم وبال آمد
به چشم حاسدان لعلم همه سنگ و سفال آمد
چو کلک اندر بنان من بدیدی خاطر نحوی
مرتب را خبر دادی که هان عز و جلال آمد
چو زخم تیغ من دیدی شه هندوستان در هند
به دستوران همی گفتی که سام پور زال آمد
نمازبامدادی نیکنامی را کمر بستم
نماز شام فرزند مرا نعت زوال آمد
وی از ممدوحان مسعودسعد است و وفاتش بین سالهای 509 تا 511 در عهد سلطنت سلطان ارسلان بن مسعودبن ابراهیم اتفاق افتاده است . و مسعودسعد در واقعه ٔ مرگ او خطاب به سلطان ارسلان گفته :
بونصر پارسی ملکا جان به تو سپرد
زیرا سزای مجلس عالی جز آن نداشت
شصت و سه بود عمرش چون عمر مصطفی
افزون از این مقامی اندر جهان نداشت .
(از لباب الالباب چ نفیسی ص 70 و 576). و نیز رجوع به هفت اقلیم (اقلیم سیم ) و نیز رجوع به ابونصر پارسی شود.
nizamuddin