جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: نمود.[ ن ُ / ن ِ ] (مص مرخم ، اِمص ، اِ) نمایش . (ناظم الاطباء). ظهور. (یادداشت مؤلف ). تجلی . جلوه . اسم مصدر است از نمودن : اگرچه هیچ چیزی را نهی قایم به ذات خود پس آمد نفس وحدت را نمود مثل در الاّ. ناصرخسرو. از خشم و عنف او دو نشانه است روز و شب وز مهر و کین او دو نمود است نور و نار. مسعودسعد. نمودش گر نمود آسمان است تفکرها تضرع های جان است . نظامی . - جهان نمود ؛ عالم شهادت . عالم خلق و ناسوت . مقابل جهان بود. (یادداشت مؤلف ). - نمود بی بود ؛ جلوه ای بدون واقعیت ، مانند سراب . || نشان . علامت . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به معنی قبلی شود. || جلوه . جلا. رونق . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نمود داشتن و نمود کردن شود. || (ص ) پدیدار. آشکار. هویدا. ظاهر. تابان . روشن . پیدا. مشهور. معروف . || (اِ) دلیل . رهنما. رهبر. || برهان . حجت . بینه . || چهره . سیما. (ناظم الاطباء). - نمودی نمودن ؛ خودی نشان دادن . اظهار وجود کردن : امیر بغداد در غیاب با خلیفه عتاب کرد و نمودی نمود. (تاریخ بیهقی ص 438). بروز، پديده، جلا، جلوه، رونق، علامت، مظهر، نمايش appearance, aspect, growth, phenomenon, نمود مظهر، ظهور، مثول، هيئة، مظهر خارجي yaptı a fait tat hizo fatto ظاهر، ظهور، پیدایش، نمایش، ظواهر، منظر، صورت، سیما، وضع، رشد، افزایش، پیشرفت، اثر، حاصل، پدیده، عارضه، حادثه، اثر طبیعی، نمودن
کلمه "نمود" در زبان فارسی به معنای "نمایش" یا "بروز" است و بسته به سیاق و کاربردش، میتواند به شیوههای مختلفی مورد استفاده قرار گیرد. در اینجا به برخی از قواعد و کاربردهای نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
معنای کلمه: "نمود" به معنای نشان دادن، نمایاندن یا بروز دادن است. معمولاً در متون علمی، ادبی و تحلیلی به کار میرود.
قید و صفت: این واژه میتواند به عنوان یک اسم به کار رود و معمولاً با صفتها یا قیدهای مختلف ترکیب میشود. مثلاً: "نمود مثبت"، "نمود منفی"، "نمود قابل توجه" و غیره.
قواعد صرف و نحو: "نمود" به عنوان اسم استعمال میشود، بنابراین میتواند به همراه فعلها و پیشوندها بهکار برود. مثلاً: "این پدیده نمود زیادی دارد" یا "نمود این تغییرات قابل مشاهده است".
ترکیبات و واژگان مرتبط: از جمله واژگانی که ممکن است با "نمود" ترکیب شوند میتوان به "نمودار"، "نمودهای مختلف"، "بروز و نمود" و غیره اشاره کرد.
نکتۀ نگارشی: در نوشتار رسمی، باید به تناسب کلمه "نمود" با بقیه جمله و معنی کلی متن توجه کرد. استفاده بیش از حد از این کلمه میتواند باعث ابهام یا خستگی خواننده شود.
به طور کلی، "نمود" یک واژه کلیدی در تحلیل و بیان اطلاعات است و باید در کاربرد آن دقت شود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
نمود اقتصادی کشور در سال اخیر نشاندهندهٔ رشد قابل توجهی بود.
در این تحقیق، نمودهای اجتماعی و فرهنگی به دقت تحلیل شدهاند.
نقاشیهای این هنرمند نمود احساسات عمیق او را به خوبی منتقل میکنند.