شما در نسخه قدیمی لام‌تا‌کام هستید نسخه جدید
جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
از نسخه‌ی هوش مصنوعی لام تا کام دیدن فرمایید؛ دنیای جدیدی منتظر شماست! لام تا کام هوشمند

navār
strip  |

نوار

معنی: نوار. [ ن َ / ن ُ ] (اِ) چیزی باشد پهن که آن را از ریسمان بافند و بار رابدان بر پشت چاروا محکم بندند. (از برهان قاطع) (ازآنندراج ). چیزی که یک سرش چنبره دارد و بارها را بدان بندند. (فرهنگ خطی ). بارپیچ . باربند :
کسی بر تو نتواند از جهل بست
یکی حرف دانش به سیصد نوار.
ناصرخسرو.
طبع خر داری تو، حکمت را کسی بر طبع تو
بست نتواند به سیصد رش نوار ای ناصبی .
ناصرخسرو.
|| تنگ ستور. (ناظم الاطباء). ریسمانی پهن که در زیر شکم ستور بندند و بدان پالان را بر پشت استوار کنند. تنگ :
گر آن را نبینی همه همچو عامه
سزای فسار ونواری و پالان .
ناصرخسرو.
ماده خری تنگ بسته را بنهادم
چنبر بگسست و از نوار فروماند.
سوزنی .
نواری پیسه در گرد میان بسته و می لافد
که از انطاکیه قیصر فرستاده ست زنارم .
سوزنی .
|| رشته ای باشد پهن که چهارپایان را بدان استوار کنند. (فرهنگ اسدی ). ریسمانی پهن و باریک که بر دست و پای ستور بندند. کلاف :
پای هاشان بسته محکم با نوار
نعل بندان ایستاده بر قطار.
مولوی .
|| رشته ای باشد پهن که بر خیمه دوزند. (اوبهی ) (شمس فخری ). چیزی باشد پهن که آن را از ریسمان بافند و بر خیمه دوزند. (برهان قاطع) (آنندراج ). چیزی باشد به طور رسن که بر خیمه دوزند. (از غیاث اللغات ). چیزی باریک از ابریشم که کناره ٔ چادر و پیرهن دوزند. (فرهنگ خطی ). کناره مانندی پهن که از ریسمان بافند و بر خیمه وجز آن دوزند. (ناظم الاطباء) :
که ت گفت چنین خیمه که آراست که من
زین سان به نوار خود که پیراست که من .
نظام قاری .
بُوَد ز بدو ازل خیمه ٔ بقای تو را
ازل طناب و ابد میخ و از دوام نوار.
شمس فخری .
|| رشته ای باشد پهن . (فرهنگ اسدی ). باند. (فرهنگ فارسی معین ). باریکه . هر بافته ٔ پهن و باریک و دراز :
تو که سردی کنی ای خواجه به کون پسرت
آنکه بالای رسن دارد و پهنای نوار.
بوالعباس (از فرهنگ اسدی ).
|| ریسمان یا بافته ٔ باریک کبودرنگی است که سینه بند کاهن اعظم را با ایفود اتصال می دهد. (از قاموس کتاب مقدس ). || (ص ) مردم بی گناه . (ناظم الاطباء). رجوع به سطور زیرین شود.
... ادامه
488 | 0
مترادف: 1- كاست 2- باند، روبان 3- رشته
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم)
مختصات: (نَ) (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: navAr
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 257
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
strip | tape , band , ribbon , braid , swath , screed , fillet , swathe , fascia , ribband , welt , filet , lace , ligature , rand , riband
ترکی
Şerit
فرانسوی
bande
آلمانی
streifen
اسپانیایی
banda
ایتالیایی
striscia
عربی
قطاع | شريط , الشقة مساحة ضيقة , المسلسلة الهزلية , ملابس فريق رياضي , ثلاثة طوابع أو أكثر , مهبط طائرات , لسان بحري , خلع , نزع , جرد , تعرى , سلخ , قشر , عرى , جرد من الألقاب , نهب , حلب البقرة , أزال الرياش , سلب , يجرد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "نوار" در زبان فارسی به معنای نوار یا رشته‌ای از جنس‌های مختلف است و بسته به متن و زمینه، می‌تواند معانی مختلفی داشته باشد. در نوشتن و استفاده از این کلمه، نکات نگارشی و قواعد مربوط به آن به شرح زیر هستند:

  1. تلفظ و استنتاج معنایی: "نوار" به شکل درست باید تلفظ شود و در جملات باید به معنای صحیح خود به کار رود. به عنوان مثال: نوار ویدئو، نوار نقاله، نوار تار و ...

  2. استفاده در جملات: کلمه "نوار" می‌تواند به عنوان اسم و یا در ترکیب با دیگر کلمات به کار رود. برای مثال:

    • "نوار چسب"
    • "نوار صوتی"
  3. نقطه‌گذاری: وقتی "نوار" در جمله‌ای به کار می‌رود، باید از قواعد نقطه‌گذاری به درستی پیروی کرد. به عنوان مثال: "نوار صوتی جدید منتشر شده است."

  4. هریک از انواع دستوری: بسته به نوع جمله، "نوار" ممکن است فاعل، مفعول یا اضافه باشد. مثلاً در جمله "نوار ویدئو را بررسی کنید"، "نوار ویدئو" مفعول و "بررسی کنید" فعل است.

  5. تطابق زبانی: اگر "نوار" به همراه صفت یا اسم دیگر بیاید، باید از نظر جنس و تعداد با آن هماهنگ شود، مانند: "نوارهای رنگی".

در نهایت، توجه به بافت و زمینه استفاده از کلمه "نوار" در نوشتار، به معنای دقیق‌تر و انتقال بهتر پیام کمک می‌کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. نوار باریک رنگی که به دور کادو پیچیده شده، جلوه زیبایی به هدیه داده است.
  2. در هنگام پروژه هنری‌ام، از نوار چسب رنگی برای طراحی الگوهای جذاب استفاده کردم.
  3. پزشک برای من نوار قلب ضبط کرد تا وضعیت قلبم را بررسی کند.

واژگان مرتبط: باریکه، خش، نوار چسب، نوار ضبط صوت، نوار ضبط صوت و امثال ان، ارکستر، اتحاد، بند و زنجیر، تسمه، تراشه، نخ، نوار ماشین تحریر، گلابتون، حاشیه، قیطان، خیط، راه باریک، اثر ماشین چمن زنی، ردیف باریک، درد دل، تکه پاره، دریدگی، باریکه زمین، سخن یا نامه دراز وخسته کننده، سربند، گچ بری، گیس بند، پشت مازو، پیچیدگی، فتق بند، حلقه، کمربند، دایره زنگی، لایه پوششی فیبری، بند، لایه، نوار تزئيني، ورم، حاشیه چرمی دور چیزی، لبه، نوار باریک، تاول، فیله، توری دارای اشکال مربع، توری، بند کفش، یراق، شریان بند، کلید کوک سازهای زهی، بار، بخیه زنی، برامدگی لبه طبقات سنگ، مرز، کنار

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری