جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: نواز. [ ن َ ] (اِمص ) حاصل مصدر نواختن است . (یادداشت مؤلف ). نوازش . (برهان قاطع) (آنندراج ). نواختن . (اوبهی ) (برهان قاطع). دلجوئی . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). تسلی . (ناظم الاطباء). رجوع به نوازش و نواختن شود : ز کهتر پرستش ز مهتر نواز بداندیش را داشتن در گداز. فردوسی . خجسته بادت و فرخنده و مبارک باد نواز و خلعت و تشریف شاه کامروا. مسعودسعد. اینت اقبال که بازآمدی اندر اقبال تا جهانی ز تو افتاد در اقبال و نواز. انوری . نیست بررای تو پوشیده که من خدمت تو ازبرای تو کنم نز پی تشریف و نواز. انوری . || (نف ) نوازنده . نوازشگر. نوازش کننده . که مهربان است وتفقد می کند. پرورنده . برکشنده . دوستدار. به صورت مزید مؤخر در این ترکیبات : - آشنانواز . بنده نواز. بیگانه نواز. دردمندنواز. دشمن نواز. دوست نواز. دیوانه نواز. رعیت نواز. زیردست نواز.ستمکش نواز. سفله نواز. صاحب نواز. عاجزنواز. عاشق نواز. غریب نواز. غمگین نواز. غمین نواز. کهترنواز. مردم نواز. مسکین نواز. مهمان نواز. ناتوان نواز. ناتوانانواز. ناکس نواز. ولی نواز. یتیم نواز. رجوع به هر یک از این ترکیب ها در ردیف خود شود. || آنکه خوشایند می گوید. (ناظم الاطباء). رجوع به معنی قبلی شود. || تسلی بخش . آرامش بخش . لذت بخش . نوازش کننده . به صورت مزید مؤخر در این ترکیبات استعمال شده است : - جان نواز . خاطرنواز. دل نواز. دیده نواز. روح نواز. گوش نواز. رجوع به هر یک از این ترکیب ها در ردیف خود شود. || نوازنده . زننده . که آلت طرب را به صدا درآورد و بنوازد. به صورت مزید مؤخر بدین معنی در پی اسم آلات طرب آید: - بریشم نواز . تنبک نواز. چنگ نواز. دف نواز. رودنواز. عودنواز. کاسه نواز. نای نواز. نی نواز. رجوع به هر یک ازاین ترکیب ها در ردیف خود شود. به صورت مزید مؤخر به دنبال صفت آید برای توصیف طرز نواختن آلات طرب : - ترنواز . (از آنندراج ). چابک نواز. خوش نواز. شیرین نواز. نرم نواز. || سراینده . سرای . - دستان نواز ؛ دستان سرا : شد آگاه دانای دستان نواز به دستان بر او داشت پوشیده راز. نظامی . nawaz نواز navaz nawaz nawaz nawaz nawaz
کلمه "نواز" در زبان فارسی دارای معانی مختلفی است و بسته به کاربرد آن، ممکن است قواعد نگارشی متفاوتی داشته باشد. در ادامه به برخی نکات مرتبط با این کلمه پرداخته میشود:
قالبشناسی و قواعد فعل:
"نواز" به عنوان یک فعل در زمانهای مختلف (گذشته، حال، آینده) به کار میرود. برای مثال:
او نوازش کرد. (گذشته)
او نوازش میکند. (حال)
او نوازش خواهد کرد. (آینده)
نقشهای دستوری:
در جمله، "نواز" میتواند به عنوان فعل و یا به عنوان اسم (در معنی نوازنده) استفاده شود. توجه به نحوهی استفاده از آن در جملات ضروری است.
تکیه و emphasis:
در نوشتار، بهتر است از تکیهگذاری مناسب استفاده شود تا مفهوم کلمه به خوبی منتقل شود. به عنوان مثال: "نواز، آن نوازندهای است که باغ را سرشار از نغمه میکند."
نشانهها و علائم نگارشی:
به کار بردن ویرگول، نقطه و سایر نشانههای نگارشی در جاهای صحیح برای تفکیک جملات و عبارات مهم است. به عنوان مثال:
"نواز، کلامی دلنشین دارد."
هجا و تلفظ:
توجه به نگارش صحیح و تلفظ کلمات در نوشتار و گفتار اهمیت دارد. "نواز" به شکل صحیح خوانده میشود و باید در نوشتار نیز به همین صورت نوشته شود.
با رعایت این نکات، میتوان به طرز صحیح و مؤثری از کلمه "نواز" در نوشتار فارسی استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
نواز به عنوان یک هنرمند با استعداد، همیشه توانسته است احساسات عمیق را از طریق موسیقی خود منتقل کند.
در کنسرت، نواز با مهارت و تسلط خود، تماشاچیان را حیرتزده کرد.
نوازان در جشنوارههای موسیقی شهر با نواختن سازهای مختلف، شور و حال ویژهای به فضا بخشیدند.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر