جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: نی . (شبه فعل ) نیست . مخفف نیست . صورتی از نیست . (یادداشت مؤلف ) : آه و دریغا که خردمند را باشد فرزند و خردمند نی ورچه ادب دارد و دانش پدر حاصل میراث به فرزند نی . رودکی . مر او را خرد نی و تیمار نی به شوخیش اندر جهان یار نی . بوشکور. سرد است روزگار و دل از مهر سرد نی می سالخورد باید و ما سالخورد نی ، از صدهزار دوست یکی دوست دوست نه وز صدهزار مرد یکی مرد مرد نی . شاکر بخاری . ز آن چنار و سرو را بر نی و شاخ بارور کز سر بدخواه تو بار آورد سرو و چنار. ؟ (فرهنگ اسدی ). ز لشکر به رازش کس آگاه نی جز از نامدارانش همراه نی . فردوسی . سمن بوی آن سر زلفش که مشکین کرد آفاقش عجب نی گر تبت گردد ز روی شوق مشتاقش . منوچهری . جز مکر و غدر او را چیز دگر هنر نیست دستان و بند او را اندازه نی و مر نیست . ناصرخسرو. چه چیز بهتر و نیکوتر است در دنیی سپاه نی ملکی نی ضیاع نی رمه نی . ناصرخسرو. باکش ز هفت دوزخ سوزان نی زهرا چو هست یار و مددکارش . ناصرخسرو. نعمتت نی و همتت بی حد دولتت نی و حکمتت بی مر. سنائی . خردول و خربغائی نی عقل و نی خرد اندر سرت بخردلة او بخربقه . سوزنی . بی تو نشاطیش در اندام نی در ارمش یک نفس آرام نی . نظامی . ای همچو سراب آسمان را با صورت تو حقیقتی نی . سیف اسفرنگ . چون مرا پنجاه نان هست اشتهی مر ترا شش گرده همدستیم نی . مولوی . ز آنکه نامی بیند و معنیش نی چون بیابان را مغاره گفتنی . مولوی . جامه خواب آورد و گسترد آن عجوز گفت امکان نی و باطن پر ز سوز. مولوی . 1- شهنا
2- قلم
3- كبر
4- خير، نه straw, reed, cane, bulrush, pipe, junk, tube, fife, fistula, sprit قش، تبن، شرب بالقصبة، هشيم، قشي، تبني اللون، قَشَّة pipet paille stroh paja paglia کاه، پوشال، حصیر، خس، بوریا، قصب، الت موسیقی بادی، نی شنی، عصا، نیشکر، چوب دستی، نای، جگن، پیزر، لوله، پیپ، چپق، نی زنی، جنس اوراق و شکسته، اشغال، قایق ته پهن چینی، لامپ، تونل، مجرا، نی لبک، فلوت، ناسور، پنجه، جوانه یا شاخه کوچک، گیاه بوریا مانند، نقطه یا خال تیره رنگ
کلمه "نی" در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای مختلفی است. این کلمه به طور کلی به عنوان یک اسم و همچنین به عنوان یک حرف اضافه (در برخی از موارد) مورد استفاده قرار میگیرد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
نقطهگذاری: در جملات، استفاده از "نی" به عنوان یک قید منفی (مانند "من نیامدم") معمولاً بدون علامت خاصی دنبال میشود، اما اگر در متنهای ادبی باشد، میتوان از ویرگول قبل از آن استفاده کرد.
نسخهبرداری و املا: "نی" باید به همین شکل نوشته شود و از نوشتن آن با املای مشابه مانند "نای" یا "نی" با یاء به عنوان حرف عطف (مثل "و") خودداری شود.
در جملات موزون و شعری: در شعر، "نی" به طور خاص به عنوان سازی موسیقایی یا نمادین (مانند نیزنان) استفاده میشود که در این صورت ویژگیهای شعری خاص و قواعد مربوط به قافیه و وزن شعر را باید در نظر گرفت.
معناشناسی: "نی" میتواند به معنی "نی (ساز)"، "نی (ساده)" و یا "خود را" باشد. دقت در تشخیص معانی مختلف بسته به سیاق جمله اهمیت دارد.
استفاده در زبان محاوره: در مکالمات روزمره، "نی" به معنی "نه" (جهت نفي) نیز به کار میرود.
موارد خاص: در مواردی که "نی" به عنوان بخش جداییناپذیر یک عبارت یا جمله است، مانند "نمیدانم" (که "نی" با "می" ترکیب شده) باید دقت شود که در نوشتار بهجا و صحیح نوشته شود.
با در نظر گرفتن این نکات، میتوان به درستی از کلمه "نی" در نوشتار و گفتار استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
کودک با یک نی رنگی آب میوهاش را مینوشید.
در حال قدم زدن در پارک، متوجه شدم که نیهای خشکیده زیادی در کنار درختان افتادهاند.
تابستان گذشته، در ساحل با دوستانم روی نیهای بامبو نشسته و عکاسی کردیم.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: کاه، پوشال، حصیر، خس، بوریا، قصب، الت موسیقی بادی، نی شنی، عصا، نیشکر، چوب دستی، نای، جگن، پیزر، لوله، پیپ، چپق، نی زنی، جنس اوراق و شکسته، اشغال، قایق ته پهن چینی، لامپ، تونل، مجرا، نی لبک، فلوت، ناسور، پنجه، جوانه یا شاخه کوچک، گیاه بوریا مانند، نقطه یا خال تیره رنگ