جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: نی . (حرف ربط، شبه جمله ) نه . حرف نفی است . رجوع به نه شود : دل پارسی باوفا کی بود چوآری کند رای او نی بود. فردوسی . سر از راه پیچیده و داد نی ز یزدان و نیکی به دل یاد نی . فردوسی . ببرم سر خسرو بدهنر که نی پای باد امر او را نه سر. فردوسی . نه آتش پرستند و نی آفتاب سر بخت گردان درآید به خواب . فردوسی . گروه دیگر گفتند نی که این بت را برآسمان برین بود جایگاه آور. فرخی . گر خویشتن کشی ز جهان ورنی بر تو به کینه او بکشد خنجر. ناصرخسرو. اگر بار خرد داری و گر نی سپیداری سپیداری سپیدار. ناصرخسرو. وگر نی رنج خویش از خویشتن بین چو رویت ریش گشت و دست افگار. ناصرخسرو. صلتی درخور آن شعر فرستد ورنی شعر من بازفرستد نه ز او و نه ز من . سوزنی . شد آن مرد وآن حلقه در گوش کرد سخن نی زبان را فراموش کرد. نظامی . مکن کاین ظلم را پرواز بینی گر از من نی زگیتی بازبینی . نظامی . سگ دوست شد و تو آشنا نی سگ را حق حرمت و ترا نی . نظامی . باده نی در هر سری شر می کند آنچنان را آنچنان تر می کند. مولوی . چیست دنیا از خدا غافل شدن نی قماش و نقره و فرزند و زن . مولوی . عیش است در کنار سمنزار خواب خوش نی در کناریار سمن بوی خوشتر است . سعدی . گفتم نی که بر مال ایشان حسرت می خوری . (گلستان ). دوستان هرگز نگردانند روی از جور دوست نی معاذاﷲ قیاس دوست با دشمن مکن . سعدی . من مانده بدین نمط ز من پای نی پیش ره و نه بازپس جای . جامی . - نی نی ؛ نه نه ! ابداً. حاشا : شیری است بدانگاه که شمشیر بگیرد نی نی که تهیدست خود او شیر بگیرد. منوچهری . گوئی محمود بود پیش ز مسعود نی نی مسعود هست بیش ز محمود. منوچهری . ز آن پیرک جولاهه ٔ پت خواره ٔ بدخواه نی نی دو پسر ماندنگویم که دو خر ماند. سوزنی . نی نی تو ز رخ نقاب بردار کان روی نهان دریغم آید. عطار. 1- شهنا
2- قلم
3- كبر
4- خير، نه straw, reed, cane, bulrush, pipe, junk, tube, fife, fistula, sprit قش، تبن، شرب بالقصبة، هشيم، قشي، تبني اللون، قَشَّة pipet paille stroh paja paglia کاه، پوشال، حصیر، خس، بوریا، قصب، الت موسیقی بادی، نی شنی، عصا، نیشکر، چوب دستی، نای، جگن، پیزر، لوله، پیپ، چپق، نی زنی، جنس اوراق و شکسته، اشغال، قایق ته پهن چینی، لامپ، تونل، مجرا، نی لبک، فلوت، ناسور، پنجه، جوانه یا شاخه کوچک، گیاه بوریا مانند، نقطه یا خال تیره رنگ
کلمه "نی" در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای مختلفی است. این کلمه به طور کلی به عنوان یک اسم و همچنین به عنوان یک حرف اضافه (در برخی از موارد) مورد استفاده قرار میگیرد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
نقطهگذاری: در جملات، استفاده از "نی" به عنوان یک قید منفی (مانند "من نیامدم") معمولاً بدون علامت خاصی دنبال میشود، اما اگر در متنهای ادبی باشد، میتوان از ویرگول قبل از آن استفاده کرد.
نسخهبرداری و املا: "نی" باید به همین شکل نوشته شود و از نوشتن آن با املای مشابه مانند "نای" یا "نی" با یاء به عنوان حرف عطف (مثل "و") خودداری شود.
در جملات موزون و شعری: در شعر، "نی" به طور خاص به عنوان سازی موسیقایی یا نمادین (مانند نیزنان) استفاده میشود که در این صورت ویژگیهای شعری خاص و قواعد مربوط به قافیه و وزن شعر را باید در نظر گرفت.
معناشناسی: "نی" میتواند به معنی "نی (ساز)"، "نی (ساده)" و یا "خود را" باشد. دقت در تشخیص معانی مختلف بسته به سیاق جمله اهمیت دارد.
استفاده در زبان محاوره: در مکالمات روزمره، "نی" به معنی "نه" (جهت نفي) نیز به کار میرود.
موارد خاص: در مواردی که "نی" به عنوان بخش جداییناپذیر یک عبارت یا جمله است، مانند "نمیدانم" (که "نی" با "می" ترکیب شده) باید دقت شود که در نوشتار بهجا و صحیح نوشته شود.
با در نظر گرفتن این نکات، میتوان به درستی از کلمه "نی" در نوشتار و گفتار استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
کودک با یک نی رنگی آب میوهاش را مینوشید.
در حال قدم زدن در پارک، متوجه شدم که نیهای خشکیده زیادی در کنار درختان افتادهاند.
تابستان گذشته، در ساحل با دوستانم روی نیهای بامبو نشسته و عکاسی کردیم.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: کاه، پوشال، حصیر، خس، بوریا، قصب، الت موسیقی بادی، نی شنی، عصا، نیشکر، چوب دستی، نای، جگن، پیزر، لوله، پیپ، چپق، نی زنی، جنس اوراق و شکسته، اشغال، قایق ته پهن چینی، لامپ، تونل، مجرا، نی لبک، فلوت، ناسور، پنجه، جوانه یا شاخه کوچک، گیاه بوریا مانند، نقطه یا خال تیره رنگ