جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: هاجر. [ ج َ ] (اِخ ) نام مادر اسماعیل . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). نام یکی از دو زن ابراهیم ، کنیزی که ملک مصر سنان بن علوان بن عبیدبن عولح به ساره داد. چون ابراهیم را از ساره فرزند نیامد و ساره دریافت که ابراهیم از این بابت آزرده خاطر است . هاجر را به او بخشید، ابراهیم را در هشتاد و شش سالگی از وی پسری آمد که اسماعیل نام نهاد. پس از تولد اوساره را عرق رشک و غیرت در حرکت آمد و دل نمودگی آغاز کرد و نیز سوگند یاد کرد که سه عضو از اعضای هاجر را قطع کند. هاجر در گوشه ای منزل گزید. آخرالامر بنابر شفاعت ابراهیم قرار بر آن یافت که دو نرمه ٔ گوش هاجر را سوراخ کند و یکی از اعضای نهانی او را مقطوع گرداند. هاجر از کنج انزوا بیرون آمد و ساره بدان طریق سوگند خود را راست گرداند. سنت سوراخ کردن گوش و ختان در میان زنان از آن زمان پیدا شد. باز هم ساره با هاجر شکیبا نبود، ابراهیم را گفت : ایشان را از نزدمن ببر. ابراهیم ، هاجر و اسماعیل را به زمین مکه برد و به راهنمایی و اشارت جبرئیل ایشان را آنجا که بیابانی بی آب بود ساکن گردانید. در مجمل التواریخ آمده است : چون فعل قوم عاد زشت گشت اندر یمن [ مردی ] نام وی معاویةبن بکر برخاست با جماعت خویش و به مکه آمد که حرمست و نخستین کسی بعد از طوفان [ که ] آنجایگه مقام کردی ، وی بوده است و آنجا که اکنون کعبه است بلندی سرخ بود تا خدای عز و جل فرمود ابراهیم را بنا کردن خانه ٔ کعبه ، پس ابراهیم هاجر و اسماعیل را با مشکی آب و قدری طعام آنجا رها کرد، و ایشان را به خدای تسلیم کرد و بازگشت و هاجر به طلب آنکه مگر کسی را ببیند به مروه و صفا همی دوید چند بار، آن است که سنت گشت و از ارکان حج کردن شد، و اسماعیل چون طفلان بگریست و پاشنه بر زمین زد، خدای تعالی چشمه ٔ آب پدید آورد، و گویند زمزم است . (مجمل التواریخ و القصص ص 191). و چون قوم بنی جرهم بواسطه ٔ آب آنجا آمدند اسماعیل در میان ایشان پرورش یافت و دختر مهتر بنی جرهم را به زنی گرفت : ذبیح چون صد و سی و چهار سال بزیست که بد به نام سماعیل و مادرش هاجر . ناصرخسرو (دیوان ص 186). hagar هاجر hacer agar hagar agar agar
کلمه "هاجر" در زبان فارسی به چند صورت میتواند به کار رود و دارای نکات نگارشی خاصی است. در ادامه به برخی از قواعد و نکات مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
نوشتار: کلمه "هاجر" به همین صورت و بدون تغییر نوشته میشود. این کلمه به عنوان اسم علم زنانه و همچنین به عنوان یک اسم تاریخی در متون دینی و ادبی مورد استفاده قرار میگیرد.
حالت جمع: در صورتی که بخواهید به جمع آن اشاره کنید، میتوانید از "هاجران" استفاده کنید. این کلمه به معنای گروهی از افراد به نام هاجر است.
نقاط: در نوشتن این کلمه، نیازی به استفاده از ویرگول یا علامت خاصی نیست، مگر اینکه در جملهای قرار گیرد که به چنین علامتهایی نیاز داشته باشد.
استفاده در جملات: برای کاربردهای خاص یا نسبتها، میتوانید از آن به شکلهای زیر استفاده کنید:
"هاجر، مادر اسماعیل است."
"پیامبر اسلام به هاجر احترام میگذارد."
تلفظ: تلفظ صحیح این کلمه "هَاجِر" (با هَ mở) است که در برخی لهجهها ممکن است اندکی متفاوت باشد.
استفاده ادبی: در نوشتههای ادبی و شعر، میتوانید به هاجر به عنوان یک نماد از ایثار و فداکاری اشاره کنید.
با رعایت این نکات میتوانید به شکل صحیح و مؤثر از کلمه "هاجر" در نوشتارها و گفتارهای خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
هاجر به همراه خانوادهاش از شهری به شهر دیگر نقل مکان کرد تا فرصتهای بهتری برای تحصیل پیدا کند.
داستان هاجر و تلاش او برای یافتن آب برای پسرش اسماعیل، همواره الهامبخش بسیاری از نسلها بوده است.
در کتاب جدیدی که منتشر شده، به زندگی و تجارب هاجر به عنوان یک زن مهاجر پرداخته شده است.