جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: های نان . (اِخ ) دومین جزیره ٔ بزرگ چین که در جلو ساحل جنوبی چین ، داخل خلیج تنکن قرار دارد. این جزیره در جنوب شبه جزیره ٔ لی جو بین َ9 و ْ19 و َ15 و ْ20 عرض شمالی قرار گرفته ، طول آن از شمال به جنوب 90 میل و از مشرق به مغرب 160 میل میباشد. بندر های کو (هوی هو) که در ساحل شمالی این جزیره قرار گرفته و یکی از بنادر بسیار مهم تجارتی چین بشمار میرود، در فاصله ٔ 250 میلی مشرق های فونگ در ویتنام و 300 میل مغرب هونگ کونگ قرار گرفته است . جمعیت این جزیره بر طبق آمار سال 1941 بالغ بر 2500000 بوده است . اراضی آن کوهستانی و در قسمت میانه و جنوب ارتفاع بیشتری دارند. در بین کوههای شمالی ، دشتها و جلگه های بسیار دیده میشود. ارتفاع کوههای اوجی شان که در مرکز جزیره قرار گرفته اند بالغ بر 2000 متر و سراسر آنها پوشیده از جنگلهای انبوه دست نخورده ای میباشد. آبهای بسیاری از این کوهها سرازیر میگردد که پس از سیراب کردن اراضی به دریا میریزند. در دشتهای این جزیره برنج ، نیشکر، تنباکو، کنجد و غیره بعمل می آید. در کوههایش فیل ، کرگدن ، خر وحشی ، انواع میمون ویک نوع بوزینه شبیه به اورانگ اوتانگ ، انواع و اقسام مارها و حشرات بسیار دیده میشود. و نیز زنبور عسل فراوان در آنها وجود دارد. بطوری که عسل و موم یکی از صادرات آن بشمار میرود. در سواحل این جزیره مروارید و صدف بسیار صید میکنند و نیز در آب رودهایش ، ریزه زر یافت میشود که آن را از میان گل و لای برمی چینند.هوایش معتدل میباشد. اهالی ساحل نشین ، چینی هستند و در کوههای آن یک قوم نیمه وحشی بومی زندگی می کنند. (از دایرةالمعارف بریتانیکا) (از قاموس الاعلام ترکی ). خبز، قوت، كسرة خبز، رزق، خبز القربان، ساعد بكسرة الخبز، رغيف الخبز
کلمه "نان" در زبان فارسی دارای چند قاعده نگارشی و قواعد مرتبط با استفاده است. در ادامه به برخی از این قواعد اشاره میشود:
1. نوشتهنویسی و املای صحیح:
کلمه "نان" به صورت ساده و بدون تغییر نوشته میشود. همچنین توجه داشته باشید که "نان" به معنی نان به عنوان غذا است و در متون ادبی و غیررسمی بهدرستی باید استفاده شود.
2. جمع بستن:
برای جمع بستن "نان"، بهطور معمول از واژه "نانها" استفاده میکنیم. بهعنوان مثال: "نانها روی میز هستند."
3. تایید و انکار:
در جملات منفی میتوان از "نان" در جملات استفاده کرد. بهعنوان مثال: "من نان نمیخورم."
4. کاربردهای دیگر:
"نان" میتواند به صورت مجاز در ترکیبات مختلف بهکار رود. بهطور مثال: "نان و آب" به معنای زندگی ساده است.
5. نقش در جمله:
"نان" میتواند به عنوان فاعل، مفعول یا در سایر نقشهای نحوی در جملات بهکار رود. بهعنوان مثال: "نان تازه را خریدم."
6. قید «در»:
در مکانیابی، میتوان از قید «در» استفاده کرد: "نان در سبد است."
با توجه به این قواعد، استفاده درست از کلمه "نان" در متنهای مختلف راحتتر خواهد بود. اگر سوال خاصی درباره استفاده یا نگارش این کلمه دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم!