جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

hobub
hebb  |

هبوب

معنی: هبوب . [ هَُ ] (ع مص ) وزیدن باد. (منتهی الارب ). برپاشدن باد. برانگیخته شدن باد. هب . وزیدن باد. (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد) (تاج العروس ) :
برآمد بادی از اقصای بابل
هبوبش خاره در و باره افکن .
منوچهری .
|| بیدار شدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). بیدار شدن از خواب . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) (تاج العروس ). || طلوع کردن . برآمدن . (معجم متن اللغة): هب النجم ؛ ستاره برآمد. (اقرب الموارد). || به نشاط رفتن و تیز و به شتاب رفتن انسان و جز آن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (معجم متن اللغة): هب السائر من الانسان و الدواب هبوباً؛ به نشاط رفت و تیز رفت . (اقرب الموارد). || کنایه از آمدن : من این هببت ؛ از کجا آمدی . (ناظم الاطباء)(منتهی الارب ) (معجم متن اللغة). || به نشاط رفتن شتر و جز آن . (منتهی الارب ) (تاج العروس ). || بلند شدن شتر برای حرکت : هبت الناقة؛ برخاست برای حرکت . (معجم متن اللغة). || شکست خوردن در جنگ . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). || جنبیدن و روان شدن شمشیر. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). || مدتی غایب بودن کسی . (اقرب الموارد). || بیدار کردن . رجوع به هب شود. || شروع کردن کاری را. (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد).
... ادامه
299 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی] [قدیمی]
مختصات: (هُ) [ ع . ] (مص ل .)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 15
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
hebb
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

به‌نظر می‌رسد که کلمه "هبوب" به اشتباه نوشته شده است. ممکن است شما به دنبال کلمه "حبوب" باشید که به معنای دانه‌ها یا حبوبات است. اگر این درست است، قواعد و نکات نگارشی مربوط به "حبوب" را در زیر آورده‌ام:

  1. نوشتار صحیح:

    • کلمه "حبوب" به صورت صحیح نوشته می‌شود و معمولاً در متون علمی و روزمره به کار می‌رود.
  2. جمع:

    • جمع کلمه "حبوب" به صورت "حبوبات" است که به مجموع حبوبات اشاره دارد.
  3. بند و جمله:

    • "حبوب" در جملات می‌تواند به عنوان اسم استفاده شود. مثلاً: "حبوب از منابع مهم غذایی هستند."
  4. نکات نگارشی:
    • در نوشتن متون علمی، بهتر است از کلمه "حبوب" در حالت رسمی و دقیق استفاده شود.
    • حبوبات شامل انواع مختلفی همچون لپه، ماش، باقالی و ... هستند که می‌توانند در جملات به‌کار روند.

اگر به کلمه دیگری اشاره دارید یا سوال خاصی مربوط به "هبوب" دارید، لطفاً بیشتر توضیح دهید تا بتوانم بهتر راهنمایی کنم.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در کویر، هبوب بادهای تند باعث شده بود که شن‌ها در هوا رقصان شوند.
  2. صدای هبوب باد در شب‌های سرد، حال و هوایی خاص به طبیعت می‌بخشید.
  3. وقتی که هبوب به اوج خود رسید، برگ‌های درختان به شدت تکان خوردند.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری