جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: هجان . [ هَِ ] (ع ص ، اِ) برگزیده از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). برگزیده و خالص و پاک از هرچیزی . (از معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). گویند: «خیار کل شی ٔ هجانه ». و از گفتار علی است : هذا جنای و هجانه فیه اذکل جان یده الی فیه . یعنی برگزیده و خالص آن .(از اقرب الموارد). و اذا قیل من هجان قریش کنت ان الفتی و انت الهجان . (از تاج العروس ). || زن کریمه و بزرگوار. (شمس اللغات ): امراة هجان ؛ زن گرامی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ).زن بزرگ نژاد. (از اقرب الموارد). || مجازاً مرد بزرگوار پاک نژاد. (از تاج العروس ) (از معجم متن اللغة): رجل هجان ؛ مرد کریم و حسیب . (از اقرب الموارد). || مرد سپید. (منتهی الارب ). || مرد پلید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). یار بد و مصاحب بد. (ناظم الاطباء). در بعضی از نسخ به معنی خبیث آمده اما غلط است . (از تاج العروس ). || شتر برگزیده ٔ سپیدموی . (ناظم الاطباء). شتران سپیدموی . (شمس اللغات ). شتران سپیدموی برگزیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بیض الکرام . (اقرب الموارد) (تاج العروس ) (معجم متن اللغة). عمروبن کلثوم گوید : ذراعی عیطل أدماء بکر هجان اللون لم تقراء جنینا. (از تاج العروس ). عرب رنگ سپید را از رنگها، برگزیده و خالص و گرامی شمارد. (از تاج العروس ) (از معجم متن اللغة). و نیز گفته شده شتری که رنگ خالص و یکدست و نیکو داشته باشد گرامی ترین نوع شتر است . (از تاج العروس ) (از معجم متن اللغة). لبید گوید : کأن هجانها متأبضات و فی الاقران أصورة الرغام . (از تاج العروس ). و اما کرمها، فانه یقال لکل کریم خالص من الابل هجان نتاج مهرة. (صبح الاعشی ج 2 ص 35). مذکر و مؤنث و جمع در آن یکسان است : «بعیر هجان و ناقة هجان و ابل هجان » و هجائن نیز بسیار آورده اند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). رجوع به هجائن شود. || ارض هجان ؛ زمین خوش خاک و مثمر. (ناظم الاطباء). زمین خوش خاک مرب حیوان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زمین پاک . (شمس اللغات ). زمین سفید سست خاک . (از معجم متن اللغة): ارض هجان ؛ زمین سفید سست خاک پر گیاه . (از اقرب الموارد). بمجاز، زمین سفید که خاک آن نرم و سست باشد. (از تاج العروس ). شاعری گوید : بارض هجان اللون وسمیةالثری غداة نأت عنها المؤوجة و البحر. (از تاج العروس ). hojan هوجان
کلمه "هجان" به نظر میرسد که به اشتباه نوشته شده باشد. در زبان فارسی، کلمه صحیح "هیجان" است که به معنای حالت عاطفی شدید مانند excitement و emotional است.
قواعد نگارشی برای کلمه "هیجان":
نوشتن صحیح: همیشه باید "هیجان" را به این صورت بنویسید و از نوشتن نادرست آن (مانند هجان) خودداری کنید.
تلفظ: این کلمه با "ه" شروع میشود و در آن "ی" به عنوان صدای میانجی و "ج" به عنوان صامت بعدی قرار دارد.
استفاده در جمله: برای استفاده از این کلمه در جمله، میتوانید آن را در context های مختلف به کار ببرید:
"هیجان او در مورد مسابقه فوتبال بسیار زیاد بود."
"هیجان یک کنسرت زنده هیچگاه قابل مقایسه با سینما نیست."
جنس کلمه: "هیجان" اسم و مذکر است.
قید و صفت: میتوانید از مشتقات این کلمه نیز استفاده کنید، مانند "هیجانی" به عنوان صفت:
"این فیلم هیجانی مرا به شدت تحت تأثیر قرار داد."
توجه به این نکات میتواند به بهبود نگارش و درک شما از این کلمه کمک کند.