جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

hezār
thousand  |

هزار

معنی: هزار. [ هََ / هَِ ] (عدد، ص ، اِ) ده صد را گویند و به عربی الف خوانند. (برهان ) :
میلفنج دشمن که دشمن یکی
فراوان و، دوست ار هزار اندکی .
بوشکور.
یکی مؤاجر و بی شرم و ناخوشی که ترا
هزاربار خرانبار بیش کرده عسس .
لبیبی .
هزار زاره کنم ، نشنوند زاره ٔ من
به خلوت اندر نزدیک خویش زاره کنم .
دقیقی .
در این بلاد فزون دارد ازهزار کلات
به هر یک اندر دینار تنگها بر تنگ .
فرخی .
از لب تو مر مرا هزار نوید است
وز سر زلفت هزار گونه ٔ زلفین .
فرخی .
گفتم فغان کنم ز تو ای بت هزار بار
گفتا که از فغان بود اندر جهان فغان .
عنصری .
شاها هزار سال به عز اندرون بزی
و آنگه هزار سال به ملک اندرون ببال .
عنصری .
نی نی دروغ گفتم این چه شمار باشد
باری نبید خوردن کم از هزار باشد.
منوچهری .
خلق شمارند و او هزار، ازیراک
هر چه شمار است جمله زیر هزاراست .
ناصرخسرو.
یکی شاه و از خصم و دشمن هزاری
یکی شیر و از گور و آهو قطاری .
قطران .
هزارت صف گل دمیده ز سنگ
ز صد برگ و دو روی و از هفت رنگ .
اسدی .
از آن آهن لعل گون تیغ چار
هم ازروهنی و پر الک هزار.
اسدی .
ما راگمان فتد که بمانی هزار سال
معلوم صدهزار یقین در گمان ماست .
خاقانی .
در این ورطه کشتی فروشد هزار
که پیدا نشد تخته ای بر کنار.
سعدی .
|| (اِ) هزاردستان . (منتهی الارب ). بلبل که عربان عندلیب خوانند. (برهان ) :
بر آنکه مهر گلی در دلش قرار گرفت
روا بود که تحمل کند جفاش هزار.
سعدی .
|| بازی چهارم نرد هم هست که ده هزار باشد و در این زمانه داوهزار میگویند. (برهان ).
... ادامه
613 | 0
مترادف: بلبل، عندليب، هزاردستان
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: ، قدیمی: hazār (اسم) [پهلوی: hazār]
مختصات: (هِ)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: hazAr
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 213
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
thousand | mil
ترکی
bin
فرانسوی
mille
آلمانی
tausend
اسپانیایی
mil
ایتالیایی
mille
عربی
ألف
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "هزار" در زبان فارسی به عنوان یک عدد و واحد شمارش استفاده می‌شود. قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه به شرح زیر است:

  1. نوشتار: کلمه "هزار" به صورت کامل نوشته می‌شود و از اختصارات مانند "ه" استفاده نمی‌شود.

  2. استفاده با اعداد: وقتی کلمه "هزار" با اعداد همراه می‌شود، معمولاً به شکل زیر نوشته می‌شود:

    • ۱۰۰۰ (یک هزار)
    • ۲۵۰۰ (دو هزار و پانصد)
  3. جمع و تفریق: وقتی که بخواهیم به تعداد هزارها اشاره کنیم، از "هزار" به صورت جمع استفاده نمی‌کنیم. به عنوان مثال به جای "هزارها" بهتر است بگوییم "هزار عدد" یا "هزارها عدد".

  4. نقش کلمه: "هزار" به عنوان یک عدد در جمله می‌تواند به عنوان فاعل، مفعول یا سمت‌های دیگر آمده و با صفت‌ها و قیدها ترکیب شود.

  5. محل قرارگیری: استفاده از "هزار" در جملات باید به گونه‌ای باشد که معنا به‌درستی منتقل شود. به عنوان مثال:
    • "من هزار تومان دارم."
    • "در این شهر هزار نفر زندگی می‌کنند."

با رعایت این نکات، می‌توانید از کلمه "هزار" در نوشتار خود به شکل صحیح و مناسب استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در جشن تولد من، بیش از هزار نفر از دوستان و خانواده‌ام حضور داشتند.
  2. این کتاب هزار صفحه دارد و شامل داستان‌های جذاب و آموزنده‌ای است.
  3. در کویر، ستاره‌ها به قدری روشن هستند که می‌توان هزار و یک دیوانه‌وار در آسمان تصور کرد.

واژگان مرتبط: یکهزار

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری