جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

vajih
woil  |

وجیه

معنی: وجیه . [ وَ ] (ع ص ، اِ) مهتر قوم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سید قوم . (اقرب الموارد). شریف قوم . (ناظم الاطباء). ج ، وجهاء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || روی شناس . (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ). و گویند کسی که دارای خصال حمیده باشد و شأن او این است که معروف و شناخته گردد نه ناشناس . (اقرب الموارد) || خوشگل . زیبا. قشنگ . مرد خوب صورت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). باوجاهت و زیبا و جمیل و خوشگل و دارای حسن و جمال . (ناظم الاطباء). || خوش نما. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || باقدر و منزلت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || چادر و گلیم دورخه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). پوشش دارای دورو. (ناظم الاطباء). || مهره ای است . (منتهی الارب ). مهره ای است که برای دفع چشم زخم و به فال اینکه با قدر و منزلت گردند بگردن آویزند. (از اقرب الموارد). نام مهره ای است دارای دو روی مانند آینه که چون کسی خواهد به نزدسلطان رود در آن نظر کرده و خود را دیدار میکند و آن را به روی خود میمالد. (ناظم الاطباء). || بچه ای که نخست هر دو دست وی به یکبار بیرون آید ازشکم مادر وقت زادن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
... ادامه
615 | 0
مترادف: 1- جميل، خوشگل، زيبارو، زيبا، صبيح، قشنگ 2- رئيس، سركرده، مهتر 3- معتبر، مقبول، موردتوجه، وجيه المله،
متضاد: زشت
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی]
مختصات: (وَ) [ ع . ] (ص .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: vajih
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 24
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
woil
ترکی
vajih
فرانسوی
wajih
آلمانی
wajih
اسپانیایی
wajih
ایتالیایی
wajih
عربی
woil
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "وجیه" در زبان فارسی به معنای "معروف"، "مشهور" یا "سرشناس" است و معمولاً برای توصیف افرادی به کار می‌رود که دارای احترام و منزلت خاصی هستند. در زیر به چند نکته دربارهٔ قواعد نوشتاری و نگارشی این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. نحوهٔ نوشتار: کلمه "وجیه" باید با "و" و "ج" و "ی" و "ه" نوشته شود بدون هیچ گونه تغییر دیگری.

  2. تلفظ: این کلمه به صورت "وَجیه" تلفظ می‌شود. توجه به تلفظ صحیح کلمات در نگارش مهم است.

  3. قید و صفت: "وجیه" معمولاً به عنوان صفت به کار می‌رود و می‌تواند پیش از اسم بیاید. به عنوان مثال: "شخص وجیه".

  4. ترکیبات: این کلمه می‌تواند در ترکیباتي چون "وجیه‌الذکر" (به معنای یاد شده یا معروف) نیز به کار رود.

  5. شکل‌های صرفی: در جمله‌سازی، این کلمه ممکن است به صورت‌های مختلف صرف شود، مثلاً: "او فرد وجیهی است" یا "در جامعه وجیه‌ای محسوب می‌شود".

  6. تنوع معنایی: بسته به بافت جمله، ممکن است معانی مختلفی از "وجیه" برداشت شود، اما معمولاً بار معنایی مثبت دارد.

با رعایت این نکات می‌توانید در نگارش‌های خود از کلمه "وجیه" به صورت درست و مؤثر استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او به عنوان یک شخص وجیه و محترم در جامعه شناخته می‌شود و همواره به دیگران کمک می‌کند.
  2. رفتار وجیه او باعث شد که همه به او احترام بگذارند و به عنوان الگو از او یاد کنند.
  3. در مراسم انتخاباتی، سخنان او به قدری وجیه بود که توانست نظر بسیاری از حاضران را جلب کند.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری