جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

vazir
minister  |

وزیر

معنی: وزیر. [ وَ ] (ع ص ، اِ) معاون . (اقرب الموارد). هم پشت و مددکار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || همنشین خاص پادشاه که مشیر تدبیر و ظهیر سریر باشد و تحمل بار گران مملکت نماید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنکه در برداشتن بار کسی شریک باشد. ظاهراً چون وزیر در مقدمه ٔ برداشتن بار سلطنت و ریاست با سلطان متفق میباشد لهذا به این لقب ملقب شده . (غیاث اللغات ). این کلمه معرب است از وی چیر یاوجیر پهلوی و از اوستایی وی چیره به معنی فتوی دهنده . (پورداود، خرده اوستا ص 78). ارمنی وچیر ، نیز ارمنی گزیر. کسی که در اداره ٔ کار ملک ، شاه را یاری کند.دستور. در برابر پادشاه مسئول است . فارسی گیزیر به معنی ریش سفید ده (دهخدا). محصل مالیات . سریانی گزیرایه (به معنی ژاندارم ). ابن خلکان گوید در اشتقاق وزارت و وزیر دو قول است ، پاره ای لغویین گویند از وِزْر به معنی حِمْل و بار است ، چه سنگینی بار ملک به دوش وزیر است و این قول ابن قتیبه است و ابواسحاق زجاج گوید: از کلمه ٔ وَزْر به معنی حبل و رسن که چنگ در آن زنند رهائی از هلاک را . (یادداشت مؤلف ) :
نبودی جدا یک زمان زَاردشیر
ورا همچو دستور گشت و وزیر.
فردوسی .
بفرمود تا پیش او شد دبیر
سرافراز موبد که بودش وزیر.
فردوسی .
گر تو را جان به وزر آلوده ست
داروی وزر کن وزیر مباش .
سنایی .
رفیق دون چه اندیشد به عیسی
وزیر بد چه آموزد به دارا؟
خاقانی .
نشناخته مر خلق را چه جویی
آن را که ندارد وزیر و همتا.
ناصرخسرو.
|| (اصطلاح شطرنج ) مهره ای که در دست راست شاه نهند . (یادداشت مرحوم دهخدا).
... ادامه
622 | 0
مترادف: 1- دستور، صاحبديوان 2- فرزين
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [معرب، مٲخوذ از پهلوی: vičīr، جمع: وُزَراء]
مختصات: (وَ) [ ع . ] (اِ. ص .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: vazir
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 223
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
minister | vizier , queen
ترکی
bakan
فرانسوی
ministre
آلمانی
minister
اسپانیایی
ministro
ایتالیایی
ministro
عربی
وزير
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "وزیر" در زبان فارسی به عنوان یک اسم مورد استفاده قرار می‌گیرد و در جملات مختلف نقش‌های متفاوتی می‌تواند داشته باشد. در زیر به برخی از قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. نقش دستوری:

    • "وزیر" می‌تواند به عنوان فاعل، مفعول و یا مفعول ثانویه در جمله استفاده شود.
      • مثال: "وزیر جدید به مجلس رفت." (فاعل)
      • مثال: "ما از وزیر تقدیر کردیم." (مفعول)
  2. جمع بستن:

    • جمع "وزیر"، "وزرای" و "وزیران" است.
      • مثال: "وزرای دولت جلسه‌ای برگزار کردند."
  3. مضاف و مضاف‌الیه:

    • هنگامی که "وزیر" در ترکیب‌های مضاف و مضاف‌الیه استفاده می‌شود، باید به قوانین مربوط به آن توجه کرد.
      • مثال: "وزیر آموزش و پرورش تصمیماتی اتخاذ کرده است."
  4. استفاده از صفات:

    • می‌توان صفت‌هایی به کلمه "وزیر" اضافه کرد تا ویژگی‌های بیشتری را بیان کند.
      • مثال: "وزیر با تجربه" یا "وزیر جوان".
  5. نکات نگارشی:
    • در متن‌های رسمی و علمی، باید توجه داشت که کلمه "وزیر" به درستی و به‌طور مناسب در متن استفاده شود و از ابهام جلوگیری کرد.
    • همچنین در استفاده از واژه‌ها و عبارات مرتبط با "وزیر"، به شکل رسمی و مناسب آن‌ها توجه کنید.

به طور کلی، استفاده صحیح از "وزیر" و ترکیب‌های آن در جملات فارسی باعث بهبود وضوح و دقت نگارش خواهد شد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. وزیر امور خارجه کشور در نشست بین‌المللی سخنرانی کرد و بر اهمیت همکاری‌های دوجانبه تأکید نمود.
  2. وزیر آموزش و پرورش وعده داد که در سال آینده امکانات آموزشی را در مناطق دورافتاده بهبود بخشد.
  3. در جلسه هیئت دولت، وزیر اقتصاد گزارشی از وضعیت بازارهای مالی ارائه داد و پیشنهادهایی برای بهبود شرایط اقتصادی مطرح کرد.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری