جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: وقوع . [ وُ ] (ع مص ) افتادن . (منتهی الارب ) (ترجمه ٔ علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || واجب گردیدن قول بر کسی :وقع علیهم القول . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || تیز کردن به فسان : وقعته بالمیقعة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || داغ وقاع کردن بر سرین یا برسوی ران ستور. (منتهی الارب ). || به جنگ درانداختن قوم را. || ثابت گردیدن حق . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || فرودآمدن مرغ از هوا بر درخت یا بر زمین . (غیاث اللغات از منتخب اللغه ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). فرونشستن مرغ . (تاج المصادر). || فروخفتن شتر و به زانو درآمدن ستور. || فراگرفتن بهار زمین را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || ناسزا گفتن و عیب کسی کردن و غیبت کردن . (اقرب الموارد). || مجازاً به معنی ظاهر شدن هر شی ٔ. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || روی دادن . رخ دادن . پیش آمدن . بروز. ظهور : علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد. ؟ - وقوع یافتن ؛ رخ دادن . اتفاق افتادن . پیش آمدن . حادث شدن . واقع شدن . || (اِ) مکتب وقوع یا زبان وقوع ؛ مکتبی که در ربع اول قرن دهم هجری در شعر فارسی به وجودآمده و غزل را از صورت خشک و بی روح قرن نهم هجری بیرون آورد و تا ربع اول قرن یازدهم هجری ادامه داشت وبرزخی بود میان شعر دوره ٔ تیموری و سبک هندی و غرض از آن بیان حالات عشق و عاشقی از روی واقع بود. رجوع شود به کتاب مکتب وقوع از احمد گلچین معانی چ بنیاد فرهنگ ایران . 1- اتفاق، حدوث، رخداد، رويداد
2- بروز، پيدايش، ظهور incidence, occurrence, outbreak, rede حدوث، مدى، سقوط، توال، مدى التأثير، زاوية السقوط، وقوع oluşum occurrence auftreten ocurrencia evento برخورد، انتشار، شیوع مرض، تعلق واقعی مالیات، مشمولیت، واقعه، تصادف، پیش امد، شیوع، طغیان، درگیر، تدبیر، پند، مشورت، جریان
... ادامه
422|0
مترادف:1- اتفاق، حدوث، رخداد، رويداد
2- بروز، پيدايش، ظهور
حدوث|مدى , سقوط , توال , مدى التأثير , زاوية السقوط , وقوع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "وقوع" در زبان فارسی به معنای "اتفاق افتادن" یا "صورت گرفتن" است و در جملات به عنوان اسم به کار میرود. در اینجا به برخی از نکات نگارشی و قواعد مرتبط با استفاده از این کلمه اشاره میکنیم:
نحوه استفاده: "وقوع" معمولاً در جملات رسمی و علمی به کار میرود. برای مثال: "وقوع حوادث طبیعی نیاز به تدابیر پیشگیرانه دارد."
ترازبندی: باید توجه داشت که "وقوع" ممکن است به صورت مفعولی نیز استفاده شود. برای مثال: "پس از وقوع زلزله، تیمهای امدادی به کمک شتافتند."
همنشینی با فعلها: این کلمه معمولاً با فعلهایی چون "رخ دادن"، "اتفاق افتادن" و "پیش آمدن" همنشینی دارد. برای مثال: "تاریخ دقیق وقوع حادثه مشخص نیست."
مفرد و جمع: "وقوع" به صورت جمع نمیآید و همیشه به صورت مفرد استفاده میشود.
زمینههای کاربرد: در متون ادبی، روزنامهها و نوشتارهای علمی و پژوهشی بیشتر از این واژه استفاده میشود.
قواعد دیگر نگارشی: در نوشتار فارسی، باید به نشانهگذاری صحیح و همچنین به فاصلهگذاری بین کلمات و جملات توجه کرد تا خوانایی متن افزایش یابد.
با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "وقوع" به طور موثر و درست استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
وقوع زلزلههای شدید در این منطقه همیشه نگرانیهای زیادی را به همراه دارد.
وقوع یک اتفاق ناگهانی میتواند تأثیر قابلتوجهی بر روی زندگی مردم داشته باشد.
محققان در حال مطالعه علل وقوع پدیدههای طبیعی هستند تا پیشبینیهای بهتری ارائه دهند.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: برخورد، انتشار، شیوع مرض، تعلق واقعی مالیات، مشمولیت، واقعه، تصادف، پیش امد، شیوع، طغیان، درگیر، تدبیر، پند، مشورت، جریان
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر