جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×
×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
پیوستن به لام تا کام

زیر مجموعه ها


سوالات متداول

×
×

lawyer  |

وکیع

معنی: وکیع. [ وَ ] (ع ص ) مشک استوار که از وی آب نزهد. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || اسب استوار که خوی نکند. (منتهی الارب ) (آنندراج ): فرس وکیع؛ اسبی سخت . (مهذب الاسماء). || پوستین درشت و سخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || دل استوار یا دلی که آن را دو چشم بینا و دو گوش شنوا باشد. || لئیم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ): فلان وکیع لکیع؛ او لئیم و ناکس است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || گوسفند که دیگر گوسفندان پیرو آن باشند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ).
... ادامه
319 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 106
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
lawyer
عربی
محام | رجل قانون , الممارس للمحاماة , محامي

500 کاراکتر باقی مانده

مطالب مرتبط

ابن وکیع

ابن وکیع. [ اِ ن ُ وَ ] (اِخ ) ابومحمد حسن بن علی بن احمدبن محمد. شاعر اهوازی . اصلاً از مردم بغداد.

وکیع

وکیع. [ وَ ] (اِخ ) ابن جراح بن ملیح الرؤاسی ، مکنی به ابوسفیان . از فقیهان و دانشمندان و محدثان

ابن وکیع البنانی

ابن وکیع البنانی . [ اِ ن ُ وَ ؟ ] (اِخ ) نام یکی از متکلمین مجبره . (ابن الندیم ).

جعبه لام تا کام

وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.
سفارش تبلیغات

تبلیغات توضیحی

عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات موضوعی

  1. ایدئولوژی زندگی تو چیه ؟ لایو با سیدمحمدعرشیانفر
  2. خرید دوره پولسازی

تبلیغات تصویری