جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

vahm
illusion  |

وهم

معنی: وهم . [ وَ ] (ع مص ) رفتن دل به جایی که مراد نبود، و این معنی از حسب نیز آید. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رفتن دل به سوی چیزی بی قصد. (غیاث اللغات ). || افتادن چیزی در خاطر کسی . (از اقرب الموارد). در دل گذشتن . || گمان بردن . (غیاث اللغات ). گمان به غلط بردن . (آنندراج ). و صاحب این حالت را وهمناک گویند. (آنندراج ). به غلط تصور کردن . پنداشتن . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِ) آنچه در دل گذرد، یا گمان و اعتقاد مرجوح . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). گاه بر اعتقاد مرجوح اطلاق میشود. (کشاف اصطلاحات الفنون ). گمان . (دهار). پندار :
بزرگیش ناید به وهم اندرون
نه اندیشه بشناسد او را که چون .
اسدی .
وصل تو به وهم درنمی آید
وصف تو به گفت برنمی آید.
خاقانی .
در وهم نیاید که چه شیرین سخنی
این است که دور از لب و دندان منی .
سعدی .
به چه مانند کنم در همه آفاق تو را
کآنچه در وهم من آید تو از آن خوبتری .
سعدی .
ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم
وز آنچه گفته اند و شنیدیم و خوانده ایم .
سعدی .
- وهم انگیز ؛ برانگیزنده ٔ وهم .
- وهم پیکر ؛ دارای پیکری شبیه به وهم و شبح مانند :
برآورد از آن وهم پیکر میان
یکی زرد گویای ناجانور.
ابوالحسن لوکری .
- وهم سوز ؛ سوزنده ٔ وهم :
تا نگشاد این گره وهم سوز
زلف شب ایمن نشد از دست روز.
نظامی .
|| گاه بر قوه ٔ وهمیه از حواس باطنی اطلاق میشود و شأن آن ادراک معانی جزئیه متعلق به محسوسات است ، مانند شجاعت زید و سخاوت عمرو، و همین قوه است که فرمان میدهد تا گوسفند از گرگ بگریزد و فرزند مورد عطوفت و مهربانی پدر قرار گیرد. حکماء بر وجود آن چنین استدلال کنند که حاجت به نیروئی است که مُدرک معانی جزئی باشد و این نیرو غیر از حواس ظاهری است زیرا معانی به وسیله ٔ هیچیک از حواس ظاهری قابل درک نیستند وهمچنین این نیرو غیر از حس مشترک و خیال و غیر از حافظه و غیر از قوه ٔ متصرفه و غیر از نفس است به دلیلهایی که در جای خود به تفصیل ذکر شده است . برای تفصیل این مطلب رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و شرح مواقف و شرح تجرید و تعریفات سید جرجانی شود. || تصور غلط. پنداشت :
عقل جزوی آفتش وهم است و ظن
زآنکه در ظلمات شد او را وطن
بر زمین گر نیم گز راهی بود
آدمی بی وهم ایمن میرود
بر سر دیوار عالی گر روی
گر دو گز عرضش بود کژ میشوی
بلکه می افتی ز لرز دل به وهم
ترس و وهمی را نکو بنگر بفهم .
مولوی .
|| ترس . بیم .
- وهم برداشتن کسی را ؛ بیمناک و ترسان شدن . خائف گشتن .
|| اندیشه . (مهذب الاسماء). ج ،اوهام . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || راه فراخ . (منتهی الارب ). راه راست . (مهذب الاسماء). || مرد بزرگ جثه . || شتر فربه توانای رام . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). اشتر بزرگ . (مهذب الاسماء). وهمة مؤنث آن است . (منتهی الارب ). ج ، اوهام ، وهوم ، وُهُم . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || لا وهم من کذا؛ ای لا بُدّ. (اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
... ادامه
646 | 0
مترادف: 1- ظن، گمان 2- پندار، پنداشت، تصور، خيال، فرض 3- فكر 4- اوهام، تخيل، توهم 5- بيم، ترس، خوف، رعب، وحشت، هراس
متضاد: يقين
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی، جمع: اَوْهام]
مختصات: (وَ) [ ع . ]
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: vahm
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 51
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
illusion | delusion , fantasy , fancy , specter , figment , hallucination , fiction , mirage , whim , whigmaleerie , fine
ترکی
ve hayalet
فرانسوی
et le fantôme
آلمانی
und der geist
اسپانیایی
y el fantasma
ایتالیایی
e il fantasma
عربی
وهم | خيال , انخداع , صورة خادعة , النسيج الكاذب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "وهم" در زبان فارسی به معنای خیال، تصور یا برداشت نادرست از چیزی است. در نوشتار و نگارش فارسی، برخی قواعد و نکات مرتبط با این کلمه وجود دارد:

  1. تهجیه و نوشتار: "وهم" به صورت "وهم" نوشته می‌شود و در زبان فارسی معمولاً با "هم" نهادهای دیگر ترکیب نمی‌شود.

  2. معنا و استفاده: این کلمه برای بیان تصورات و خیالاتی که ممکن است نادرست یا غیرواقعی باشند، به کار می‌رود. مثلاً: "او در وهم خود زندگی می‌کند" یعنی او در خیالات و تصورات نادرست خود سیر می‌کند.

  3. جمله‌سازی: می‌توانید از این کلمه در جملات مختلف استفاده کنید. مثلاً:

    • "وهم او باعث شد تصمیم‌های نادرستی بگیرد."
    • "در بسیاری از مواقع، وهم می‌تواند ما را از واقعیت دور کند."
  4. توجه به ساختار جملات: هنگام استفاده از "وهم" در جملات، باید به ساختار جمله و جایگاه این کلمه توجه کنید. معمولاً در میان جملات خبری و توصیفی کاربرد دارد.

  5. تفاوت با واژه‌های مشابه: "وهم" با واژه‌هایی چون "خیال"، "تصور" و "توهم" تفاوت‌هایی دارد که باید در متن مشخص شود که دقیقاً به کدامیک اشاره می‌کنیم.

با رعایت این نکات می‌توانید به خوبی از کلمه "وهم" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. شب در تاریکی، سایه‌های درختان به گونه‌ای به نظر می‌رسید که انگار وهمی از ارواح وجود دارد.
  2. او با خیال‌های واهی و وهم‌آلودش، همیشه در دنیای خودش زندگی می‌کند.
  3. وقتی داستان‌های ترسناک را می‌شنیدیم، احساس می‌کردیم که وهمی در فضا حاکم شده است.

واژگان مرتبط: خیال، خیال باطل، خیال واهی، حیله، خیال خام، فریب، اغفال، پندار بیهوده، غلط، فانتزی، هوس، وسواس، نقشه خیالی، قوه مخیله، پنداره، شبح، روح، تخیل، خیال وفکر، هم، افسانه، سخن جعلی، اختراع، خطای حس، تجسم، تو هم، داستان، قصه، دروغ، سراب، کوراب، نقش بر اب، امر خیالی، هوی و هوس، تلون مزاج، چیز قشنگ و ارزان، اسباب

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری