جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

ya'qub
jacob  |

یعقوب

معنی: یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن لیث صفاری . یعقوب پسر لیث رویگرزاده ٔ قرنین زرنگ و از عیاران سیستان بود. نسبت او به خسروپرویز درست نیست و اصلاً پیش از رسیدن به شهرت کسی او را نمی شناخته و نسبش بر همه مجهول بوده است . یعقوب از قرنین به شهر سیستان (زرنج ) آمد و پیش رویگری دیگر به روزی پانزده درهم قبول مزدوری کرد، اما طبع بلند و هوش سرشارش مانع از این بود که بدین شغل حقیر بگذراند، ازاین رو به عیاران پیوست ، ولی در عیاری و دزدی نیز جانب انصاف نگه می داشت و بزرگی همت و بخشندگی خویش را نشان می داد تا در سال 232 هَ . ق . با یارانش به خدمت صالح بن نصر رئیس فرقه ٔ مطوعه پیوست و صالح سرهنگی سپاه خویش بدو داد و به کمک هم بر بُست استیلا یافتند و این آغاز اهمیت و اعتبار یعقوب بود. صالح به سرکردگی یعقوب و درهم سردار دیگرش بر عمار رئیس خوارج سیستان غالب شد ولی چون قصد غارت سیستان داشت یعقوب زیر بار نرفت و بین آن دو جنگی سخت درگرفت . صالح شکست یافت و طاهر برادر یعقوب نیز در این واقعه کشته شد (سال 244) و درهم را نیز که قصد کشتن او داشت به زندان افکند. در سال 247 هَ . ق . از طرف لشکر و مردم سیستان به امارت منصوب گردید. در سال 253 هَ . ق . هرات را که به منزله ٔ دروازه ٔ خراسان بود از آل طاهر گرفت و درسال 255 هَ . ق . به حکومت فارس و کرمان رسید و با پیروزی به کابل بازگشت . مردم به وصول او شادیها کردندو شعرا او را به عربی و فارسی مدح گفتند و نام او را از این تاریخ در خطبه وارد نمودند. در سال 256 هَ . ق . کابل را فتح کرد و آن را از دست بودائیان خارج ساخت و بسیاری از بتخانه های آنان را ویران کرد و عده ای از بتهای زرین و سیمین به غنیمت آورد و پنجاه عدداز آنها را هم پیش معتمد خلیفه به بغداد فرستاد. درسال 259 هَ . ق . با فتح نیشابور سلسله ٔ طاهریان را منقرض کرد و پس از فتح نیشابور گرگان و طبرستان را ضمیمه ٔ قلمرو حکومت خویش ساخت و حسن بن زید علوی را درطبرستان شکست داد. سپس عازم اهواز شد و آن شهر را نیز گشود و به سوی واسط حرکت کرد. معتمد خلیفه خواست با پیغام او را از این حرکت بازدارد ولی یعقوب نپذیرفت تا سرانجام در سال 262 هَ . ق . میان سپاه خلیفه و یعقوب در دیرالعاقول (بین بغداد و مداین ) جنگ شروع شد. ابتدا پیروزی ازآن ِ یعقوب بود، اما خلیفه که خود در میان سپاه بود وسیله ٔ منادی سپاهیان یعقوب را به سوی خود خواند و او را عاصی و سرکش نسبت به امیرالمؤمنین معرفی کرد. شکست در لشکر یعقوب افتاد و سردار سیستان برای نخستین بار مزه ٔ شکست را چشید و با اینکه خود سه زخم خورده بود در عزمش فتوری رخ نداد و به خوزستان برگشت و برای کشیدن انتقام به گردآوری سپاه ونیرو پرداخت و سرکشان فارس و دیگر نواحی را از نو مطیع خود ساخت و در سال 264 هَ . ق . در جندی شاپور به درد قولنج گرفتار آمد. در این موقع خلیفه رسولی پیش وی فرستاد که از گناه تو گذشتیم و تو را کماکان به امارت خراسان و فارس می گماریم . یعقوب امر داد تا قدری نان خشک و ماهی و تره پیش آوردند. رسول را گفت به خلیفه بگو من رویگرزاده ام و خوراک من همین است و این حکومت و دولت از راه دلاوری به دست آورده ام و تا خاندانت برنیندازم از پای ننشینم . اگر مُردم از جانب من آسوده شدی ، اگر ماندم سر و کارت با این شمشیر است و اگر مغلوب شدم به سیستان بازمی گردم و به این نان خشک و پیاز بقیه ٔ عمر را به انجام می رسانم . لیکن پیش ازوصول رسول خبر مرگ یعقوب به خلیفه رسید و او از ناحیه ٔ چنان حریفی آسوده خاطر گردید. یعقوب مردی بلندهمت و خوشخو و جوانمرد و عاقل و دوراندیش ، و سپهسالاری دلیر و جنگجو و وطن خواهی آزاده بود. پایتخت یعقوب زرنج بود از بلاد سیستان قدیم و مدت هفده سال و ده ماه سلطنت کرد. یعقوب به سال 265 هَ . ق . در جندی شاپور درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد. کنیه ٔ او ابویوسف و لقب او «ملک الدنیا» و «صاحب قران » بود. (از تاریخ مفصل ایران تألیف عباس اقبال آشتیانی صص 189-201).
ابراهیم بن ممشادکاتب یعقوب از سوی او به معتمد خلیفه شعری نوشت که ابیات زیر از آن است :
أنا ابن المکارم من نسل جم
و حائز ارث ملوک العجم
و محیی الذی باد من عزهم
و عفی علیه طوال القدم
یهم الانام بلذاته
و نفسی تهم بسوق الهمم
فقل لبنی هاشم اجمعین
هلموا الی الخلع قبل الندم
و اولاکم الملک آباؤنا
فما اًن وفیتم بشکر النعم
فعودوا الی ارضکم بالحجاز
لأکل الضباب و رعی الغنم
فانی سأعلو سریر الملوک
بحدالحسام و حرف القلم .
(از معجم الادباء ج 1 ص 322).
مؤلف تاریخ سیستان او را بنیانگذار شعر فارسی دری داندو گوید در فتح هرات شعرا او را به شعر تازی مدح گفتند و او عالم نبود درنیافت . محمدبن وصیف حاضر بود و دبیر رسایل او بود و ادب نیکو دانست و بدان روزگار نامه ٔ پارسی نبود، پس یعقوب گفت : چیزی که من اندرنیابم چرا باید گفت ؟ محمد وصیف پس شعر پارسی گفتن گرفت واول شعر پارسی اندر عجم او گفت و پیش از او کسی نگفته بود... و چون یعقوب هری بگرفت ... محمدبن وصیف این شعر بگفت :
ای امیری که امیران جهان خاصه و عام
بنده و چاکر و مولای و سگ بندو غلام ...
(از تاریخ سیستان صص 208-210) : امیر از تخت به زیر آمد و مصلی بازافکند که یعقوب لیث بر این جمله بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 44). بر منبر آنجا [شهر مهروبان کنار خلیج فارس در جنوب ارجان و شمال بندر دیلم ] نام یعقوب لیث نوشته دیدم . پرسیدم که حال چگونه بوده است ؟ گفتند یعقوب لیث تا این شهر گرفته بود و دیگر هیچ امیر خراسان را آن قدرت نبوده است . (سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 121).
... ادامه
661 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی] [قدیمی]
مختصات: (یَ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم خاص اشخاص
آواشناسی: ya'qub
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 188
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
jacob
ترکی
yakup
فرانسوی
jacob
آلمانی
jacob
اسپانیایی
jacob
ایتالیایی
giacobbe
عربی
يعقوب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "یعقوب" در زبان فارسی به عنوان یک نام خاص استفاده می‌شود و قواعد نگارشی مرتبط با آن به شرح زیر است:

  1. حرف بزرگ: در ابتدای نام‌های خاص مانند "یعقوب"، حرف اول همیشه با حرف بزرگ نوشته می‌شود.

  2. نوشتار صحیح: کلمه "یعقوب" به این شکل نوشته می‌شود و از لحاظ هجایی به صورت "ی‌ع‌قوب" خوانده می‌شود.

  3. نقش دستوری: "یعقوب" به عنوان اسم علم (در این مورد، اسم یک پیامبر) به کار می‌رود و می‌تواند در جملات به‌عنوان فاعل، مفعول یا دیگر نقش‌های دستوری حاضر شود.

  4. کاربرد صحیح: در متون ادبی یا دینی، هنگامی که از "یعقوب" صحبت می‌شود، ممکن است او را در کنار دیگر پیامبران نام برده و توصیفاتی از شخصیت یا داستان‌های مربوط به او آورده شود.

  5. اعراب گذاری: به لحاظ اعراب‌گذاری، اگر بخواهید عیناً آن را بنویسید، ممکن است به شکل "یَعقُوب" نوشته شود، ولی در نگارش عادی معمولاً از اعراب‌گذاری صرفنظر می‌شود.

به طور کلی، قواعد و نگارش کلمه "یعقوب" شامل نوشتن صحیح، رعایت حروف بزرگ و استفاده درست از آن در جملات است.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. یعقوب تصمیم گرفت تا در مسابقهٔ دو شرکت کند و بهترین عملکرد خود را به نمایش بگذارد.
  2. یعقوب همیشه به داستان‌های تاریخی علاقه‌مند بود و هر هفته کتاب‌های جدید می‌خواند.
  3. در روز تولد یعقوب، دوستانش یک جشن Surprise برای او ترتیب دادند و او را شگفت‌زده کردند.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری