جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

yemen  |

یمان

معنی: یمان . [ ی َ ] (اِخ ) صورتی از یمن . (یادداشت مؤلف ) :
دلم ز شوق عقیق لبش رسید به جان
نسیم رحمتی از جانب یمان برسان .
سلمان ساوجی .
و رجوع به یمن شود.
|| (ص نسبی ) منسوب است به یمن . یمانی . یمنی . یمن را با افزودن الف در میان میم و نون به صورت یمانی نیز منسوب کرده اند. (یادداشت مؤلف ).
- برق یمان ؛ برقی که از جانب یمن بجهد. برق یمانی :
خروشنده رعدش چوغران صهیل
درخشنده نعلش چو برق یمان .
مسعودسعد.
روزی که در ابرسان یمینت
برق گهر یمان ببینم .
خاقانی .
تا دگر باد صبایی به چمن بازآید
عمر می بینم و چون برق یمان می گذرد.
سعدی .
هر دم از روزگار ما جزوی ست
که گذر می کند چو برق یمان .
سعدی .
زمان باد بهار است داد عیش بده
که دور عیش چنان می رود که برق یمان .
سعدی .
دریغا چنان روح پرور زمان
که بگذشت بر ما چو برق یمان .
سعدی (بوستان ).
- تیغ یمان ؛ تیغ یمانی . شمشیر ساخت یمن :
نگر چه کرد او در کار جنگوان امسال
به رمح خطی و تیر خدنگ و تیغ یمان .
مسعودسعد.
مانند سهیل یمن و آتش برقند
چون با قدح و باده و با تیغ یمانند.
امیرمعزی .
جان زنگ آلوده در صدرش به صیقل داده ام
زان چنان ریم آهنی تیغ یمان آورده ام .
خاقانی .
برده به هنگام زخم در صف میدان جنگ
حربه ٔ هندی او حرمت تیغ یمان .
خاقانی .
دولت و صولت نمود، شیر علمهای او
دولت ملک عجم ، صولت تیغ یمان .
خاقانی .
- عقیق یمان ؛ عقیق یمانی . عقیقی که در یمن به دست می آمد :
شِعری ̍ چو سیم خرد شده باشد
عیوق چون عقیق یمان احمر.
ناصرخسرو.
دُرّ یتیم گوهر یکدانه را ز اشک
جزع دو دیده پر ز عقیق یمان شود.
سعدی .
- گهر (گوهر) یمان ؛ کنایه است از شمشیر یمانی . شمشیر ساخت یمن :
روزی که در ابرسان یمینت
برق گهر یمان ببینم .
خاقانی .
... ادامه
729 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 101
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
yemen
عربی
يمني | اليمن
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه «یَمَان» در زبان فارسی به‌طور عمومی به معنای «سوی راست» یا «درجه راست» به کار می‌رود. اما زمانی که به «یَمَان» به عنوان یک واژه در ساختارهای نگارشی و قواعد زبان فارسی نگاه کنیم، باید به موارد زیر توجه کنیم:

  1. تلفظ و نوشتار: واژه «یَمَان» معمولاً به صورت صحیح و با رعایت اعراب‌گذاری نوشته می‌شود. مجموع حروف و اعراب این کلمه باید به‌گونه‌ای باشد که در خوانش آن مشکلی پیش نیاید.

  2. کاربرد: این کلمه بیشتر در متون ادبی، شعر، یا نوشته‌های فنی و علمی به کار می‌رود. در صورت استفاده در نوشتارهای محاوره‌ای، ممکن است به شکل دیگری لفظ شود.

  3. ترکیب با دیگر واژه‌ها: در زبان فارسی، «یَمَان» ممکن است در ترکیب با سایر واژه‌ها مورد استفاده قرار گیرد و به معنای خاصی دست یابد.

  4. نکات نگارشی: بسته به خصوصیاتی که جملات و ساختارها دارند، قواعد نگارشی خاصی نیز باید رعایت شوند، مانند استفاده از ویرگول، نقطه و سایر نشانه‌های نگارشی در صورت نیاز به توضیحات بیشتر.

به طور کلی، هنگام استفاده و نوشتن کلمه «یَمَان»، باید به لحاظ معانی، بافت جملات و قواعد نگارشی توجه کافی داشته باشید.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری