جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: آبگون . (ص مرکب ) برنگ آب . آبی . کبود. ازرق : ببارید و زهم بگسست و گردان گشت بر گردون [ ابر ] چو پیلان پراکنده میان آبگون صحرا. فرخی . الا تا که روشن ستاره ست هر شب بر این آبگون روی چرخ کیانی . فرخی . زآن می عناب گون در قدح آبگون ساقی مهتاب گون ترکی حورانژاد. منوچهری . یکی دائره ست آبگون چنبری فراوان در این دائره داوری . اسدی . هر مَیَم کآبگون سپهر دهد مغز عیش مرا خمار شود. مسعودسعد. یک ذرّه از آن کیمیا بر دُرست آفتاب و ماه و ستارگان مالیدند مس وجودشان چون درستهای مغربی بر نطع آبگون آسمان تابان شد. (کتاب المعارف ). || سبز. اخضر : نگاه کن که به نوروز چون شده ست جهان چو کارنامه ٔ مانی در آبگون قرطاس . منوچهری . || آبدار.گوهردار. پرندآور. درخشان . روشن : نخستین یکی گوهر آمد بچنگ بدانش ز آهن جدا کرد سنگ سر مایه کرد آهن آبگون کز آن سنگ خارا کشیدش برون . فردوسی . بچنگ اندرش آبگون دشنه بود بخون پریچهرگان تشنه بود. فردوسی . یکی خنجر آبگون برکشید همی خواست از تن سرش را برید. فردوسی . نشاننده ٔ خاک در کین بخون فشاننده ٔ خنجر آبگون . فردوسی . من اکنون بدین خنجر آبگون جهان پیش چشمت کنم قیرگون (کذا). فردوسی . چو بهرام جنگی بدان بنگرید یکی خنجر آبگون برکشید. فردوسی . نصرت اندر آبگون پولاد تست ناصر این آبگون پولاد باش . مسعودسعد. || (اِ مرکب ) آبگون یا گل آبگون ؛ نیلوفر : همیشه تا که گل آبگون ز لاله ٔ لعل پدید باشد و خیری ز سوسن آزاد... فرخی . || نشا. نشاسته . لباب القمح . لباب البر. لباب الفوم . لباب الحنطه . آمولن . || و در خراسان به معنی آب خیز یعنی قسمتی از کاریز است که آب از آن ترابد. || آبگیر. حوض : ز ماهیی که در این آبگون بی آبست بترس و او را چونین یکی نهنگ شمر. مسعودسعد. || (اِخ ) نام رودی که گویند از جانب خوارزم آمده وبدریای خزر می ریخته است و مصب آن را بدریا آبسکون می گفته اند. water abgon su eau wasser agua acqua
کلمه "آبگون" به معنای رنگ و حالتی است که به رنگ آب یا مایعات شفافی مانند آب تعلق دارد. در زمینه قواعد فارسی و نگارشی، نکاتی که میتوان به آنها اشاره کرد شامل موارد زیر است:
تلفظ و نوشتار صحیح: اطمینان حاصل کنید که کلمه "آبگون" بهدرستی تلفظ و نوشته میشود. ترکیب "آب" و "گون" به معنای "رنگ مانند آب" است.
نقطهگذاری: اگر این کلمه در جملات قرار گیرد، باید به قواعد نقطهگذاری توجه کرد. برای مثال: "آبگون یک رنگ زیباست."
استفاده در جملات: این کلمه را میتوان در جملات توصیفی به کار برد:
"آسمان در شب به رنگ آبگون در آمده بود."
"چشمهای او همچون آبگون دریا بود."
توجه به همنشینیها: در استفاده از کلمه "آبگون"، دقت کنید که با کلمات و صفات دیگر بهدرستی هماهنگ شود. مثلاً: "آبگون روشن" یا "آبگون تیره".
مفاهیم تشبیهی: این کلمه میتواند به عنوان یک تشبیه برای توصیف دیگر اشیاء یا احساسات به کار رود. به عنوان مثال: "احساس آرامش در دلش به رنگ آبگون بود."
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "آبگون" در نگارش و مکالمههای خود به شیوهای صحیح و موثر استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
کلمه "آبگون" به معنای دارای رنگ و ظاهری شبیه آب یا مایل به آب است. در اینجا چند مثال برای استفاده از این کلمه آورده شده است:
در دل جنگل، دریاچهای با آبگون خیرهکننده قرار دارد که چشم هر بینندهای را مجذوب خود میکند.
او لباس آبی آبگون را به تن کرده بود که در زیر نور خورشید درخشش خاصی داشت.
رنگ آبگون در آسمان هنگام غروب، منظرهای تماشایی را به وجود میآورد.
در این تابلو، هنرمند به زیبایی از رنگهای آبگون برای به تصویر کشیدن دریا استفاده کرده است.
اگر سوال دیگری دارید یا نیاز به توضیحات بیشتری است، خوشحال میشوم کمک کنم!
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر