جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: ابرش . [ اَ رَ ] (ع ص ، اِ) زیوری از زیورهای اسب . رخش . چپار. (منتهی الارب ). ملمع. اسب که نقطه های خرد دارد. (مهذب الاسماء). آنکه بر پوست نقطه های سفید دارد. (دستوراللغه ٔ ادیب نطنزی ). اسب که نقطه های سپید دارد مخالف باقی رنگ . اسبی که بر اعضای او نقطه ها باشد مخالف رنگ اعضا. (منتهی الارب ). اسبی که نقطه ٔمخالف رنگ او بر او باشد. (برهان قاطع). اسب که موی سرخ و سیاه و سفید دارد. آنکه رنگ سرخ و سپید درهم آمیخته دارد. مؤنث : بَرْشاء. ج ، بُرْش : یکی تیر برداشت از ترکشش بزد بر بر و سینه ٔ ابرشش . فردوسی .
سیه چشم و بور ابرش و گاودُم سیه خایه و تند و پولادسم . فردوسی .
بفرمود تازان فزون از هزار زآهن بکردند اسب و سوار... از آن ابرش و بور و خنگ و سیاه که دیده ست هرگز ز آهن سپاه ؟ فردوسی . چو بر ابرش تند گشتی سوار بلرزیدی از هیبتش روزگار. فردوسی .
یکی بور ابرش به پیشش بپای نه آرام دارد تو گوئی بجای . فردوسی . بینداخت رستم کیانی کمند سر ابرش آورد ناگه به بند. فردوسی . چنان گشت ابرش که در شب سپند همی سوختندش ز بهر گزند. فردوسی . خاصه هنگام بهاران که جهان خوش گشته ست آسمان ابلق و روی زمی ابرش گشته ست . منوچهری . چو ابرش شده چرمه از خون مرد شده باز چون چرمه ابرش ز گرد. اسدی . که آن کایدر استاده بد همچو شیر بکف تیغ زرد ابرشی تند، زیر. اسدی . هوا رزمگه ، کوهش این ابرش است درخشش کمان ، آسمان ترکش است . اسدی . آتش و آب و باد و خاک شده ابرش و خنگ و بور و جم زیور. مسعودسعد. || فیروزه ٔ دورنگ . (جواهرنامه ). || مکان ابرش ؛ آنجای که گیاهان رنگارنگ وبسیار دارد. - ابرش خورشید ؛ کنایه از آسمانست . || (اِخ ) لقب جذیمةبن مالک ، پادشاهی از عرب ، و او بیماری برص داشت و مردم از ابرص گفتن او ترسیدندی و ابرش گفتندی . spotty منقط، غير مكتمل، أرقط، مخربش، متقطع bulut le nuage die wolke la nube la nuvola
کلمه "ابرش" که به معنای ابری یا مربوط به ابر است، در فارسی از دو بخش "ابر" و پسوند "-ش" تشکیل شده است. در قواعد نگارشی و صرفی فارسی، این کلمه به نحوی نوشته و تلفظ میشود که در موارد مختلف به درستی مورد استفاده قرار گیرد. چند نکته نگارشی و صرفی درباره این کلمه به شرح زیر است:
نویسهنگاری: کلمه باید با حروف درست نوشته شود، به شکل "ابرش".
تلفظ: در هنگام تلفظ، بر روی هجاهای کلمه دقت شود که با لهجه و قواعد صحیح تلفظ گردد.
استفاده در جملات: کلمه "ابرش" میتواند به عنوان صفت یا اسم به کار برود. به عنوان مثال:
"این روزها آسمان ابرش است."
"ابرش در آسمان زیبایی خاصی ایجاد کرده است."
قواعد صرفی: این کلمه معمولاً به عنوان یک صفت به کار میرود و نیاز به تصریف خاصی ندارد، مگر در موارد خاصی که ممکن است به ترکیبها یا ساختارهای جملاتی مختلف اضافه شود.
نگارشی: در متنهای رسمی و ادبی، باید دقت شود که کلمه در جای مناسب و با استفاده صحیح از علامتهای نگارشی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، توجه به صنایع ادبی و آهنگین بودن جمله نیز از نکات مهم در نگارش است.
در نهایت، منظور از "ابرش" باید به وضوح و با توجه به مفهوم قابل درک باشد تا از ایجاد ابهام جلوگیری شود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
ابرش در آسمان آبی مانند پوست یک گلابی سفید و زیبا به نظر میرسید.
شب وقتی ابرش در آسمان نمایان شد، احساس کردم که دنیا رنگ و بوی تازهای به خود گرفته است.
کودک با شادی به ابرشها نگاه میکرد و آنها را به شکل حیوانات تصور مینمود.