جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: ابن . [ اِ ] (ع اِ) زاده ٔ نرینه از آدمی . فرزند نرینه . پسر : این کار وزارت که همی رانَد خواجه نه کار فلان بن فلان بن فلانست . منوچهری . ای بدل ذوالیزن بوالحسن بن الحسن فاعل فعل حسن صاحب دوکف ّ راد. منوچهری . از دولت آن خواجه علی بن محمد امروز گلابست و رحیق است در انهار. منوچهری . شاه جهان بوسعید ابن یمین دول حافظ خلق خدای ناصر دین امم . منوچهری . علی بن عبیداﷲ عادل رفیعالبینات صادق الظن . منوچهری . شنیدم که اعشی بشهر یمن شد برِ هوذةبن علی الیمانی . منوچهری . رعد پنداری ، طبّال همی طبل زند بر در بوالحسن بن علی بن موسی . منوچهری . || و بعضی از کنای عرب مبدو به ابن باشد، چنانکه اب : دهاد ایزدمرا در نظم مدحت دل بشار و طبع ابن مقبل . منوچهری . با نظم ابن رومی و با نثر اصمعی با صرف ابن جنی و با نحو سیبوی . منوچهری . چو ابن رومی شاعر چو ابن مقله دبیر چو ابن معتز نحوی چو اصمعی لغوی . منوچهری . ابن هانی ابن رومی ابن معتز ابن فیض دعبل و بوشیص و آن شاعر که بود اندر قَرَن . منوچهری . و گاه در ضرورت بِن ْ آرندبجای ابن بحذف همزه ٔ مکسوره و به کسر «ب » : ملک پیل تن پیل دل پیل نشین بوسعیدبن ابوالقاسم بِن ْ ناصر دین . منوچهری . ملک مسعود بِن ْ محمود ابن ناصرالدین آن که رضوان زینت طوبی برد از رای و اخلاقش . منوچهری . علی الخصوص که دیباچه ٔ همایونش به نام سعدِ ابوبکر سعدِ بِن ْ زنگی است . سعدی . ج ، ابناء، بنون ، بنین . و در حال اضافت بنو و بنی . و نسبت به ابن بنوی و ابنی باشد. || (اِخ ) یکی از اقانیم ثلاثه ٔ نصاری . یکی از سه اقنوم اهل تثلیث . مهتر عیسی نزد ترسایان . ابن اﷲ: درکلیسا بدلبر ترسا گفتم ای دل بدام تو در بند نام حق یگانه چون شاید که اب و ابن و روح قدْس نهند لب شیرین گشاد و با من گفت وز شکرخنده ریخت از لب قند سه نگردد بریشم ار او را پرنیان خوانی و حریر و پرند. هاتف . پسر، پور، ولد اب son ابن oğul fils sohn hijo figlio
کلمه "ابن" که به معنای "فرزند" است، در زبان فارسی به شیوههای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
نوشتن ابن: کلمه "ابن" معمولاً در نوشتار رسمی و متون ادبی به صورت "ابن" نوشته میشود. این کلمه در فارسی به جای "پسر" در نامهای تاریخی یا در نامهای خاص همچون نام خانوادگی استفاده میشود.
قید نام: به طور معمول به دنبال "ابن" نام پدر فرد ذکر میشود، به عنوان مثال: "ابنسینا" به معنای "پسر سینا". در این حالت، فضا بین "ابن" و نام پدر نباید وجود داشته باشد.
استفاده از "ابن" در نام خانوادگی: در برخی فرهنگها و سنتها، میتوان از "ابن" به عنوان بخشی از نام خانوادگی استفاده کرد. به این شکل که نام پدر به دنبال "ابن" بیاید.
حروف اضافه: حاوی حروف اضافه در وسط نام همواره میتواند باعث تغییر در معنا شود. بنابراین، بهتر است که کلمه "ابن" بدون هیچ حرف اضافهای به کار رود.
قواعد تلفظ: "ابن" در زبان عربی به صورت "ابن" تلفظ میشود، ولی در زبان فارسی، تلفظ آن همانند اصل Arabic است.
نکات تاریخنگاری: در تاریخنگاری، "ابن" معمولاً قبل از نام شخصیتهای تاریخی به کار میرود تا ارتباط آنها با پدرانشان مشخص شود.
با توجه به این نکات، در نوشتار خود سعی کنید از این قاعدهها پیروی کنید تا نتایج بهتری حاصل شود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "ابن" در جملات مختلف آوردهام:
ابنِ من دانشجو است و به تحصیل علاقه زیادی دارد.
او ابنِ یکی از بزرگترین شاعران تاریخ ایران است.
ابنِ این نویسنده، آثار پدرش را به چاپ رسانده است.
در این کتاب به زندگی ابنِ سینا و دستاوردهای او پرداخته شده است.
در فرهنگ اسلامی، احترام به ابن و نسلکشی از اهمیت خاصی برخوردار است.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!