defect
licenseمعنی کلمه defect
معنی واژه defect
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | defect | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Verb - intransitive), (Adverb), (Indefinite Article) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈdiːfekt/ | ||
تلفظ انگلیسی | /dɪˈfekt/ | ||
مترادفات | fault, flaw | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی defect | ||
پخش صوت |
کاستی، اهو، عیب، نقص، ترک کردن، مرتدشدن، معیوب ساختن
[الکترونیک]: نقص ، ناکاملی بی نظمی شیمیایی یا ساختاری در بلور نیرسانا یا باقیمانده های مواد نشانده شده روی سطح ان، نقایص یا به صورت ناخالصیهای متحرک فعال هستند که با گذشت زمان بر مشخصا الکتریکی قطعه اثر می گذارند و یا در حالت ثابت و غیر فعال با الگوهای لیتوگرافی نوری تداخل می کنند . متداول ترین نقایص پیش آمده در فرایند ساخت نیمرسانا ها دارای منشا انسانی هستند ( پوسته ها و چربی دست ف مواد آرایشی و ترشحات بینی ) [الکترونیک]: خطا ، نقص ، نارسایی