device
licenseمعنی کلمه device
معنی واژه device
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | device | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /dɪˈvaɪs/ | ||
تلفظ انگلیسی | /dɪˈvaɪs/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی device | ||
پخش صوت |
(Noun) شیوه، تمهید، اختراع، شعار
(Noun) دستگاه، اسباب
[کامپیوتر]: وسیله ابزار دستگاه .
[الکترونیک]: قطعه، وسیله اصطلاحی برای یک جزء یا محصول الکترونیکی ، الکتریکی ، یا مکانیکی که در صورت تفکیک بیشتر آن ،عمل طبیعی خود را انجام نخواهد داد. نمونه ی قطعات الکترونیکی عبارت اند از مقاومت ، خازن ، ترانسفورمر ، رله ، کلید ، دیود ، ترانزیستور ، مدار مجتمع ، و نمایشگر ال سی دی . [الکترونیک]: وسیله ، قطعه
[عمران و معماری]: فزاره