discharge
licenseمعنی کلمه discharge
معنی واژه discharge
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | discharge | ||
تعداد حروف | 9 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Verb - transitive), (Verb - intransitive), (Adverb), (Indefinite Article) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈdɪst͡ʃɑːrdʒ/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈdɪst͡ʃɑːdʒ/ | ||
مترادفات | spark, arc, electric arc, electric discharge | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی discharge | ||
پخش صوت |
تخلیه، خالی کردن
خالی کردن، درکردن (گلوله)، مرخص کردن، ادا کردن،ترشح کردن، انفصال، ترشح، بده
[الکترونیک]: تخلیه 1. عبور الکتریسیته از یک گاز که معمولاً با تابش ، قوس ، جرقه ، یا هاله همراه است . 2. بر داشتن بار از باتری ، خازن یا سایر قطعات ذخیره کننده الکتریسیته . 3. تبدیل انرژی شیمیایی به انرژی الکتریکی در باتری . [الکترونیک]: تخلیه ، دشارژ
[عمران و معماری]: تخلیه [عمران و معماری]: بده [عمران و معماری]: دبی [عمران و معماری]: شدت جریان [عمران و معماری]: تخلیه کردن