discrimination
license
98
1667
100
معنی کلمه discrimination
معنی واژه discrimination
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | discrimination | ||
تعداد حروف | 14 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˌdɪˌskrɪməˈneɪʃn̩/ | ||
تلفظ انگلیسی | /dɪˌskrɪmɪˈneɪʃn̩/ | ||
مترادفات | secernment | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی discrimination | ||
پخش صوت |
(Noun) تمیز، فرق گذاری، تبعیض
(Noun) تبعیض، فرق گذاری
[الکترونیک]: ممیزی 1. درجه حذف سیگنالهای ناخواسته در گیرنده یا سایر وسایلی که دارای مدار تنظیم شده اند .