dispersion
licenseمعنی کلمه dispersion
معنی واژه dispersion
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | dispersion | ||
تعداد حروف | 10 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˌdɪˈspɜːrʒən/ | ||
تلفظ انگلیسی | /dɪˈspɜːʃn̩/ | ||
مترادفات | distribution | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی dispersion | ||
پخش صوت |
(Noun) پراکندگی، تفرق
(Noun) پراکندگی، انتشار، اوارگی، تجریه نور
[کامپیوتر]: پراکندگی
[الکترونیک]: پراکندگی ؛ پاشیدگی ؛ تجزیه 1. فرایند جداسازی تابش با بسامد ، انرژی ، سرعت یا مشخصه متفاوت. منشور یا توری پراش نور سفید را به مؤلفه های رنگی اش تجزیه می کند. یک میدان مغناطیسی نیز الکترونها را بر حسب سرعتشان پراکنده یا مرتب می کند. 2. پراکنده شدن تابش ریزموج توسط مانع. 3. توزیع ذرات به دقت تقسیم شده در یک محیط. [الکترونیک]: پراکندگی
[عمران و معماری]: پراکندگی [عمران و معماری]: پخش شدگی [عمران و معماری]: پاشندگی [عمران و معماری]: پاشیدگی