distribution
licenseمعنی کلمه distribution
معنی واژه distribution
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | distribution | ||
تعداد حروف | 12 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˌdɪstrəˈbjuːʃn̩/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˌdɪstrɪˈbjuːʃn̩/ | ||
مترادفات | dispersion | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی distribution | ||
پخش صوت |
(Noun) توزیع، تقسیم، پخش، پراکندگی، (محیط زیست) پراکنش - the patterns of population distribution - الگوهای پراکندگی جمعیت - the distribution of foodstuffs among the poor - توزیع مواد خوراکی در بین مستمندان - the production and distribution of gasoline - فرآوری و پخش بنزین - the distribution of blood vessels through the body - پراکندگی رگها در تمام بدن - even distribution - توزیع یکنواخت - wide distribution - گسترش گسترده، پراکندگی گسترده
(Noun) سهم، حصه، بخش، نصیب، دانگ - each farmer receives his yearly distribution of chemical fertilizers - هر کشاورزی سهم سالیانهی کودشیمیایی خود را دریافت میکند
[الکترونیک]: پخش ، توزیع ، تقسیم
[عمران و معماری]: توزیع [عمران و معماری]: پخش [عمران و معماری]: گسترش